در اخلاق درویشان – قسمت ششم
بخشایش الهی گمشده ای را در مناهی(۱) چراغ توفیق فرا راه داشت(۲) تا به حلقه اهل تحقیق(۳) در آمد.
به یُمن(۴) قدم درویشان و صدق نفس ایشان(۵) ذمایم اخلاقش(۶) به حماید(۷) مُبَدَل گشت.
دست از هوی و هوس کوتاه کرد و زبان طاعنان(۸) در حق او همچنان دراز که: بر قاعده اوّل است(۹) و زُهد و صلاحش بی مُعَوّل.(۱۰)
به عذر و توبه توان رستن از عذاب خدای
ولیک مینتوان از زبان مردم رست
طاقت جور زبانها نیاورد و شکایت پیش پیر طریقت برد. شیخ بگریست و گفت: شکر این نعمت چگونه گزاری که بهتر از آنی که پندارندت.
چند گویی که بد اندیش و حسود
عیب گویان من مسکینند
گه به خون ریختنم برخیزند
گه به بد خواستنم بنشینند
نیک باشی و بدت گوید خلق
به که بد باشی و نیکت بینند
اما مرا که حُسن ظنِ مردمان در حق من بکمال است و من در عین نقصان، روا بود اندیشه بردن و تیمار خوردن!(۱۱)
گر آنها که می گفتمی کردمی
نکوسیرت و پارسا مردمی
اِنّی لَمُستَتِرٌ مِنْ عَینِ جیرانی
وَ الله یَعلمُ اِسراری و اِعلانی(۱۲)
در بسته به روی خود ز مردم
تا عیب نگسترند ما را
در بسته چه سود و عالم الغیب
دانای نهان و آشکارا
۱- کارهای نهی شده
۲- پیش راه داشت
۳- گروه جویندگان حق (صوفیان)
۴- مبارکی
۵- اخلاص
۶- خوی های زشت و نکوهیده
۷- پسندیده ها، ستوده ها
۸- سرزنش کنندگان
۹- بر رسم و رفتار نخستین است
۱۰- بی اعتماد
۱۱- نگران بودن و غم خوردن
۱۲- باطن من از چشم همسایگانم همانا پوشیده است در صورتی که خداوند از پنهان و آشکار من آگاه است