در عشق و جوانی – قسمت پنجم
یکی را از علما پرسیدند که کسی با ماه رویی در خلوت نشسته و درها بسته و رفیقان خفته و نفس طالب و شهوت غالب، چنان که عرب گوید: التّمرُ یانعٌ وَ الناطورُ غیرُ مانع.(۱) هیچ باشد(۲) که به قوّت پرهیزگاری از وی بسلامت بماند؟ گفت: اگر از مه رویان بسلامت ماند از بدگویان نماند.
وَ اِن سَلِمَ الاِنسانُ مِن سوُءِ نَفسِهِ
فَمِن سُوءِ ظَنِّ المُدَّعی لیسَ یَسلَمُ (۳)
شاید پس کار خویشتن بنشستن
لیکن نتوان زبان مردم بستن
۱. خرما رسیده است و باغبان مانع نیست
۲. آیا امکان دارد؟
۳. اگر آدمی از بدی نفس خویش بسلامت ماند از بدگمانی مدعی ایمن نمی ماند