همراهان گرامی مجله اینترنتی تحلیلک، ده ماه از شروع بررسی و شرح گلستان سعدی گذشت و در این مدت با انتخاب حکایت هایی از هشت باب گلستان سعدی تلاش کردیم تا بتوانیم شما مخاطبان عزیز را بیشتر و بهتر با این کتاب ارزشمند که یکی از مهم ترین آثار ادبیات فارسی و جهان به شمار می رود آشنا کنیم. بعد از سپری کردن این مسیر و شصت و پنج مطلب از دیباچه تا باب هشتم در این مقال که آخرین مطلب درباره گلستان سعدی است به خاتمة الکتاب می پردازیم.
خاتمة الکتاب
و تمام شد کتاب گلستان، وَاللّهُ المُستَعانُ(۱)، و به توفیق باری(۲)، عَزَّ اسمُهُ(۳)، در این جمله چنان که رسم مولفان است از شعر متقدّمان(۴) بطریق استعارت(۵) تلفیقی(۶) نرفت.
کهن خرقه خویش پیراستن
به از جامه عاریت خواستن
غالب گفتار سعدی طرب انگیزست(۷) و طیبت آمیز(۸) و کوته نظران را بدین علّت زبان طعن(۹) دراز گردد که مغز دماغ بیهوده بردن(۱۰) و دود چراغ(۱۱) بی فایده خوردن کار خردمندان نیست ولیکن بر رای روشن صاحبدلان که روی سخن در ایشان است پوشیده نماند که دُرّ موعظه های شافی(۱۲) را در سلک عبارت(۱۳) کشیده است و داروی تلخ نصیحت به شهد ظرافت برآمیخته تا طبع ملول ایشان از دولت قبول محروم نماند(۱۴) والحَمدُلِلّهِ رَبِّ العالَمینَ وَ صَلَواتُهُ عَلی خَیرِ خَلقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَجمَعینَ.(۱۵)
ما نصیحت به جای خود کردیم
روزگاری در این بسر بردیم
گر نیاید به گوش رغبت کس
بر رسولان پیام باشد و بس
*
یا ناظِراً فیهِ سَل بِاللّهِ مَرحَمَةً
عَلَی المُصَنِّفِ وَاستَغفِر لِصاحِبِهِ
وَاطلُب لِنَفسِکَ مِن خَیرٍ تُریدُ بِها
مِن بَعدِ ذلِکَ غُفراناً لِکاتِبِهِ (۱۶)
*
لَو اَنَّ لی یَومَ التَّلاقِ مَکانَةً
عِندَالرَّوُوفِ لَقُلتُ یا مَولانا
اِنّی المُسیءُ وَ اَنتَ مَولی مُحسِنٌ
ها قَد اَسَأتُ وَ اَطلُبُ الِحسانا (۱۷)
۱. و خداست که از او یاری خواهم
۲. آفریننده، خالق
۳. نامش گرامی است
۴. پیشینیان
۵. چیزی بعاریت خواستن
۶. با هم آوردن
۷. شادی آور
۸. آمیخته با شوخی و مزاح
۹. سرزنش
۱۰. صرف کردن نیروی فکری
۱۱. کنایه از شب بیدار ماندن و کنار چراغ خواندن و نوشتن
۱۲. شفا بخش
۱۳. رشته سخن
۱۴. تا طبیعت ملال پذیر ایشان از نعمت قبول این کتاب و پذیرفتن پند و اندرز بی بهره نماند
۱۵. سپاس خدا را که پروردگار جهانیان است و دروهای خدا بر بهترین آفریده او محمد و همگی خاندان وی باد
۱۶. ای نظرکننده در این کتاب، از خداوند برای مصنف آن درخواست رحمت کن و از برای دارنده آن آمرزش بطلب. از برای خویشتن هر خیری که مراد توست بخواه و پس از آن از برای کاتب درخواست آمرزش کن
۱۷. اگر مرا در روز قیامت در نزد خداوند مهربان جایی باشد می گویم: ای مولای ما همانا من بدکارم و تو سرور صاحب احسانی. اینک من هرآینه بدی کرده ام ولی از تو احسان و بخشایش درخواست می کنم