مجله اینترنتی تحلیلک

جمعه/ 31 فروردین / 1403
Search
Close this search box.
شرح مراتب طهارت استاد صمدی آملی - مجلس اول

شرح مراتب طهارت استاد صمدی آملی

شرح مراتب طهارت استاد صمدی آملی - مجلس اول: هر کسی که دلش به دل دیگری راه داشت قطعاً این دو دل به هم رو می‌کنند و چون رو می‌کنند چهره ها و بدنشان نیز به یکدیگر رو می‌کنند...

این مطلب به مجلس اول از شرح مراتب طهارت استاد صمدی آملی اختصاص دارد. کتاب شرح مراتب طهارت شرحی از رساله وحدت از دیدگاه عارف و حکیم حضرت علامه دوالفنون حسن زاده آملی است.

شرح مراتب طهارت استاد صمدی آملی

سرآغاز سخن

اَلحمدلله ربّ العالمین و صَلَّی الله عَلی سَیِّدنا و نَبیّنا اَبِی القاسِم محمّد و عَلی اَهل بَیتِه الطَّیِّبینَ الطّاهِرین و عَلی جَمیعِ الاَنبیاءِ وَ المُرسَلین و عَلَینا و عَلی عِبادِ اللهِ الصّالِحین.

اولین شب محرم سال ۱۴۱۸ قمری است که توفیق تشرف محضر انور بسیاری از خواهران و برادران عزیز به ما روی آورده است. موضوع بحث را به لطف خدا مراتب طهارت قرار می‌دهیم تا “اِن شاء الله” به عنوان ابتدائی ترین عمل و مرحله برای رسیدن به کمالات انسانی باشد. استدعای ابتدائی این کمترین از محضر عزیزانم آن است که مجلس را به صورت مجلس علم و عمل بپندارند و هم گوینده و هم شنوندگان گرامی سعی نماییم در فکر توفیق عمل آنها قرار بگیریم. استدعای بعدی ما این است که سعی کنیم مجلس خود را مجلس انس قرار دهیم تا دلها به همدیگر نزدیک شوند زیرا آنچه اصل و محور است نزدیکی دلها است نه نزدیکی تن.

در قرآن کریم در سوره مبارک حشر راجع به کفار آمده است که ایشان در دنیا به ظاهر با همدیگر جمع اند امّا در دل، از یکدیگر متفرقند لذا جهنّمیان در قیامت برخلاف بهشتیان که همدلند و رویشان به طرف هم است، با هم همدل نیستند و از یکدیگر روی گردانند که: «یوم یفرّ المرء من اخیه و امّه و ابیه و صاحبته و بنیه» قرآن بهشتیان را نسبت به هم همرو می‌داند و می‌فرماید: ایشان در بهشت با «کأس معینی»که در دست دارند به همدیگر تعارف می‌کنند. اما در مورد اهل جهنّم می‌فرمایند: ایشان در قیامت هم از دست برادرانشان در فرارند و هم از دست خواهرانشان. هم از پدر و مادر خود گریزانند و هم از همسر خود که نزدیکترین فرد جسمی و محرمی با آنها است فرار می‌کنند. این سلسله اشخاص در آیات را باید بیشتر توجه کرد.

خداوند در ابتدای آیه شریفه فرمود: در روز قیامت حتی دو برادر نیز با مشاهده حال یکدیگر از هم فرار می‌کنند، یعنی برخلاف آنچه که در عالم دنیا مشهود است و معمولاً‌ دو برادر خواهان نزدیکی و رویارویی بیشتر با یکدیگرند اما در قیامت دو برادر پس از ظهور آنچه در باطن دارند از همدیگر نیز فرار می‌کنند، و حتی نزدیکتر از دو برادر نیز که پدر و مادر فردند از فرزند خود خواهند گریخت. از پدر و مادر نزدیکتر به انسان، همسر انسان است.

در آیه شریفه فرمود: در روز قیامت نه تنها برادر از برادر و پدر و مادر از فرزند بلکه همسر جهنّمیان نیز با مشاهده احوالشان از ایشان گریزان خواهد بود. بعد از همسر تنها کسی که بیشترین انس و الفت را با انسان دارد فرزند انسان است. زیرا همسر در ابتدا غیر بود و بعد با انسان انس گرفت که نعوذ بالله شاید برسد روزی که این انس با یک طلاق منقطع گردد امّا فرزند جگر گوشه انسان است و علْقه و ارتباط فیمابین پدر و فرزند با هیچ امری گسستنی نیست که؛ «الولد سرّ أبیه»، فرمود: بلکه از همسر نزدیکتر به انسان نیز که همان فرزندانند از جهنمی خواهند گریخت.

شرح مراتب طهارت استاد صمدی آملی

شرح مراتب طهارت استاد صمدی آملی
شرح مراتب طهارت استاد صمدی آملی

در دنیا معمولاً برادر و برادر، زن و شوهر، فرزندان و پدر و مادر به هم نزدیکند که اگر قرار باشد هر کدام از اینها منزلی داشته باشند سعی می‌کنند در محیطی کنار همدیگر زندگی کنند اما قرآن کریم می‌فرماید: چه بسا همین‌هایی که به ظاهر باهمند، در دل با همدیگر نیستند. هر کسی که دلش به دل دیگری راه داشت قطعاً این دو دل به هم رو می‌کنند و چون رو می‌کنند چهره ها و بدنهایشان نیز به یکدیگر رو می‌کنند. امّا اگر دلی به دلی دیگر راه نداشت می‌بینید که بدن و چهره‌هایشان نیز از یکدیگر روی بر می‌گردانند و هر وقت به هم می‌رسند، از هم پشت می‌کنند در این هنگام گرچه به ظاهر با هم جمع می‌شوند اما اگر اهل دلی در بین آنها باشد که چشم دل او باز باشد خواهد دید که آنها از یکدیگر پشت کرده اند. اما اگر دو دل با هم مأنوس باشند اهل باطن در خواهند یافت که این دو به هم رو کرده‌اند ولو اینکه یکی مثلاً در آمل و دیگری در فلان نقطه از دورترین نقاط کشور باشد. آنچه ملاک است رو کردن «قلبها» است، باید این را دنبال کرد که اگر دلها به هم رو کنند قهراً موفقیّت هست در غیر این صورت راهی جز افتراق و جدائی نخواهد بود. زیرا نهایت راه یا همچون بهشتیان اجتماع است ویا همانند دوزخیان افتراق است. لذا باید در ادامه جلساتمان به این معنی بیشتر عنایت کنیم.

و اکنون وارد بحث می‌شویم که راجع به طهارت و مراتب آن است.

شرح مراتب طهارت استاد صمدی آملی

طهارت فقهیه:

«طهارت» حاوی یک معنای ظاهری و یک معنای باطنی است. معنای ظاهری طهارت «پاکی» است. ما در سلسله جلساتمان “ان شاء‌ الله” قصد داریم که مباحث مربوط به معنای باطنی طهارت را تقدیم حضورتان کنیم. در ابتدا درباره طهارت ظاهری عرض می‌کنیم که این طهارت در سه بخش وضو، غسل، و تیمم حاصل می شود و این طهارتی است که در فقه مطرح است. طهارت فقهیه را در فقه برای این مطرح فرموده اند که بدن انسان را از نجاستهای ظاهری پاک کند که فقه شریف مربوط به بدن و اعمال قالبیه آن همانند نماز و روزه و احکام شرعی است که با انجام آن انسان در مرتبه بدن به مقام تجلیه می‌رسد و تجلیه مربوط به ظاهر انسان است که مطابق قوانین شرع و احکام شرعی آن آراسته می‌شود لذا فقه شریف باید در متن انسان و اجتماع پیاده شود تا هر دو را تجلیه نماید.

حقیقت نورانی وضو:

شاخصه مرتبه طهارت را «وضو» تشکیل می‌دهد. در یک روایت آمده است که «الوضوء نور» وضو گرفتن نور است در روایتی دیگر آمده: اگر شخص با وضویی قبل از اینکه وضویش را باطل کند، وضوی دیگری بگیرد او نور بر نور افزوده است که «الوضوء علی الوضوء نور علی نور».

در نکته ۷۳۰ هزار و یک نکته حضرت مولای مکرّمم آمده است:

شیخ رئیس در فصل دوم مقاله اُولی قانون در حفظ صحّت عین گوید:

و ممّا یجلوا العین و یحدّها الغوص فی الماء الصافی و فتح العین فی داخله (یعنی از جمله چیزهایی که جلا می‌دهد چشم را و حفاظتش می‌کند فرو رفتن در آب صافی و گشودن چشم در داخل آن است.)

در تفسیر نور الثقلین حدیث ۱۲۷ آن این است: فی کتاب علل الشرایع باسناده إلی ابن عباس قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم افتحوا عیونکم عند الوضو لعلّها لا تری نارَ جهنّم (یعنی در حین وضو چشمانتان را بگشایید تا بدین طریق چشمانتان از آتش جهنم برحذر باشد)

جهنم عین، رمد و عمی و سایر امراض آن است أعاذنا الله و ایّاکم منها.

برای اینکه بحث وضو را دنبال کنیم، نکته ۳۶۵ هزار و یک نکته حضرت مولی (روحی فداه) را تلاوت می‌کنیم تا بعد به شرح و بیان آن بپردازیم، در نکته مذکور آمده است:

«فی ترک الاطناب فی شرح الشهاب»(حدیث ۲۲۹) امتی الغر المحجلون یوم القیامه من آثار الوضوء. گفت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: امت من روی سپید و دست و پای سپید باشند از اثر دست و روی شستن بدان که ایزد تعالی چون نماز را واجب کرد نخواست که بندگان وی به دنیا آلوده، به خدمت آیند، ایشان را فرمود که وضو کنند و با این چهار عضو مخصوص کرد زیرا که آدم اوّل روی به درخت گندم کرد و به پای رفت و به دست از درخت گندم باز کرد و بر سر نهاد و بر حوّا آمد. ایزد «عزّ اسمه» این چهار عضو گناهکار را بفرمود: «شستن به گاه خدمت».

شرح مراتب طهارت استاد صمدی آملی

تاریکی، حق ملاقات با روشنایی را ندارد:

جناب رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: خداوند وقتی نماز را واجب کرد، دید که بندگانش آلوده‌اند لذا دستور داد که بندگان قبل از ورود به نماز، اوّل روشن گردند و سپس وارد منطقه روشنایی «صلوه» شوند. زیرا بنده آلوده حقِ مشرف شدن به زیارت نماز را ندارد. چون نماز پاک است و حقیقت آن تماماً طهارت است کسی که وضو ندارد وجودش تاریک است و کسی که تاریک باشد حق ملاقات با نماز را که نور است نخواهد داشت. پیامبر فرمود: خداوند وضو را واجب نمود زیرا که نخواست بندگانش با دنیایی که بدان آلوده اند وارد در نماز شوند زیرا بنده به دنیا آلوده است و شبانه روز در این آلودگی به سر می‌برد. نتیجه اینکه انسان با وضو گرفتن خود را آماده می‌سازد برای ورود در منطقه نورانی دیگری به نام نماز.

شرح مراتب طهارت استاد صمدی آملی

نکته ای در فهم قصص قرآنی:

شرح مراتب طهارت استاد صمدی آملی
شرح مراتب طهارت استاد صمدی آملی

به مناسبت بحث نکته ای را بیان می‌نمایم که این نکته به عنوان رمزی در فهم قصه های قرآن کریم است و آن اینکه: هر چه را در قرآن می‌خوانید از قصه حضرت آدم «عَلَیهِ السَلام» که اولین قصه سوره بقره است، گرفته تا قصه های حضرت موسی «عَلَیهِ السَلام»، حضرت ابراهیم «عَلَیهِ السَلام»، حضرت عیسی «عَلَیهِ السَلام»، حضرت نوح «عَلَیهِ السَلام» و دیگر انبیاء عظام، بدانید که اینها فقط صرف پرداختن به یک داستان نیست بلکه رمز این قصه ها در قرآن آن است که هر کسی بخواهد از حیوان بودن به در آید و به مقام انسانیّت برسد باید مسیری را طی کند که در این مسیر همانند پیغمبران دچار حوادث و موانع شود و با مشکلاتی برخورد کند. مثلاً اگر کسی از امشب بگوید: خدایا می‌خواهم بیایم تا تمام آنچه را که فرمودی، عمل کنم از فردایش خواهد دید که مشکلی برایش پیش آمده است همانند مشکل حضرت آدم«عَلَیهِ السَلام»، یک حادثه ای برای او اتفاق افتاده است و همانند حادثه حضرت موسی «عَلَیهِ السَلام»، یک واقعه ای برای او رخ داده است همانند واقعه حضرت عیسی «عَلَیهِ السَلام» و…

خداوند نیز در قرآنش می‌فرماید اگر در مسیر انسانیت مشکلی شبیه مشکل حضرت آدم «عَلَیهِ السَلام»، پیدا کردی اینگونه حلّش کن و یا اگر شبیه حضرت موسی دچار مشکل شده ای راه حل آن اینگونه است. به تعبیر دیگر  وقایع قرآن مربوط به مورد خاص نیست که تا قرآن همانند کتاب قصّه و داستانی تلقّی گردد، بلکه قصص قرآنی و نقل وقایع و حوادث مهم در امور مختلف برای شرح و بیان اطور وجودی انسان و شئون مختلف اوست. یعنی قرآن از بدو تا ختم تفسیر انفسی انسان است.

شرح مراتب طهارت استاد صمدی آملی
شرح مراتب طهارت استاد صمدی آملی

نتیجه کلام اینکه ما نپنداریم قرآن یک داستانی گفته که حضرت آدمی بود، این حضرت آدم در یک بهشتی زندگی می‌کرد، به او گفته بودند به گندم نزدیک نشو و او هم نزدیک شد و از آن خورد و از بهشت بیرونش کردند، تا از آن به بعد سوالهای فراوانی پدید آید که مثلاً: آدم ابتدا در کجا بود؟ چگونه او را ساختند؟ آن بهشت در کجا بود؟ چگونه به گندم نزدیک شد؟ مگر در بهشت گندم و جو هم وجود دارد؟ و مگر آنجا ممنوعیتی هم هست؟ چرا از آنجا بیرونش کردند؟ و دهها سؤال دیگر… سرّ تمام این سؤالاتی که برای افراد پیش می‌آید این است که خیال کرده اند قضیه حضرت آدم و مانند آن صرفاً به عنوان پرداختن به یک قصه در قرآن است و حال اینکه عرض کردیم اینگونه نیست بلکه همه قصص قرآنی بیان اطوار وجودی انسان در سیر تکاملی او است که سفرنامه های انبیاء در مقام شهود حالات ما است وگرنه انسانهای کامل همانند سفرای الهی منزه از خطا و اشتباهند و این لطیفه را روح دیگری است که برای اهل آن با تدبّر تام معلوم است که انسان کامل را روی به جانب حق است که مظهر اسماء‌الله است و چهره‌ای به جانب خلق است که اطوار وجودی آنها را به آنها نشان می‌دهد  تا در مسیر تکامل، شوق به کمال یابند فافهم.

شرح مراتب طهارت استاد صمدی آملی

تطبیق وقایع قرآنی در سیر انسانی:

همچنانکه گفتیم باید تمامی آیات قرآن را از بدو تا ختم آن در نفس و اطوار وجودی و شئون اطوار آن پیاده نمود. به عنوان مثال یکی از آیاتی که اشاره مستقیم به ذبح خُلق و خوی های ناشایست و کندن و نابود نمودن آنها از حریم دل دارد آیه ۲۶۱ از سوره مبارکه بقره است که از جانب ابراهیم خلیل چنین حکایت می‌نماید که «و اذ قال ابراهیم ربّ أرنی کیف تحیی الموتی قال أولم تؤمن قال بلی و لکن لیطمئن قلبی قال فخذ أربعه من الطیر فصرهنّ إلیک ثم اجعل علی کل جبل منهنّ جزءاً ثم ادعهنّ یأتینک سعیاً و اعلم انّ الله عزیز حکیم».

یعنی: و چون ابراهیم گفت بار پروردگارا به من بنما که چگونه مردگان را زنده خواهی کرد، خداوند فرمود: باور نداری؟ گفت آری باور دارم لکن می‌خواهم تا به مشاهده آن، دلم آرام گیرد. خداوند فرمود: چهار مرغ بگیر و گوشت آنها به هم درآمیز نزد خود، آنگاه هر قسمتی بر سر کوهی بگذار پس آن مرغان را بخوان تا بسوی تو شتابان پرواز کنند و آنگاه بدان که خداوند بر همه چیز توانا و به حقایق امور عالم داناست.

همانگونه که در ظاهر آیه شریفه آمده است جناب ابراهیم «عَلَیهِ السَلام» در این کریمه خواست تا حقیقت اسم شریف «محیی» را مسّ نموده و در مقام شهود آن برآید لذا از حق متعال چگونگی احیاء را طلب کرد که «ربّ أرنی کیف تحیی الموتی» لذا به حضرتش گفته شد چهار مرغ که عبارتند از کرکس و اردک و طاووس و خروس را بگیر و پاره پاره کن و گوشتهای آنها را در هم بنما و بالای هر کوهی قسمتی از آن را بگذار، سپس آنها را بخوان تا به سوی تو شتابان پرواز کنند.

حضرت این چهار مرغ را تهیه کرد و آنها را در هم کوبید و با هم مخلوط کرد و بالای ده قلّه کوهی نهاد، سپس آنها را صدا زد و این ذرات درآمیخته از هم تفکیک شدند و هر یک از آن چهار تا بار دیگر تشکیل شده و به سوی حضرتش پرواز کردند.

اگر چه اکنون درصدد انکار تحقّق چنین قضیه ای در خارج نیستیم چرا که از نظر عقلی وقوع قضایایی از این قبیل ممکن بوده و استحاله عقلی ندارد زیرا انسان کامل صاحب ولایت کلیه است و وی را دست تصرّف بر مادّه کائنات است.

اما با توجه بدین اصل که قرآن صورت کتبیّه انسان کامل است و تمامی آیات آن حکایت از احوال گوناگون سالک اِلی الله در سیر صعودی دارد، عمده آن است که اهتمام وافر به دریافت تفسیر انفسی آیات داشته باشیم.

به عنوان مثال در حدیثی از صادق آل محمّد صلی الله علیه و آله و سلم می‌خوانیم که‌ آقا فرمودند: حیوانات صُوَر و مُثُلِ اعمالِ شما هستند.

این حکم حکیم صادر از لسان عصمت مبیّن بسیاری از حقایق در آیات و روایات خواهد بود. فی المثل باید دید هر یک از انواع اَربعه مذبوحه که عبارت بود از کرکس و اردک و طاووس و خروس حاوی چه خصائصی است که در آیه شریفه امر به ذبح آنها شده است. به تعبیر دیگر هر یک از این حیوانات بیانگر چه خُلق و خوی زشتی هستند که حق متعال به پیغمبر خود دستور ذبح و نابودی آنها را صادر می‌نماید. با مطالعه و تأمّل در خصوصیات این حیوانات دانسته می‌شود که هر کدام از اینها حاوی صفاتی هستند که وجود آنها در انسان رذیله به حساب آمده و او را مستحقّ عقاب خواهد ساخت مثلاً صفت بارز خروس شهوترانی است که وجود آن که افراط در شهوت است، در انسان رذیله بشمار می‌آید و یا اینکه خصوصیّت غالب بر طاووس میل به زر و زیور و نقش و نگار و زیبایی و تجملات دنیایی و کبر و خودخواهی است که باز هم وجود آن در انسان از خصائص ناپسند بشمار می‌آید. همچنین است صفاتی چون لجن خوری و مرده خواری که به ترتیب در حیواناتی چون اردک و کرکس نمودِ بیشتری دارد و هریک از آنها در انسان مانع از رسیدن او به کمالات لایق انسانی می‌شود. لذا باید هر یک از این صفات را در خود کشت تا بالهای طیران به عالم قدس گشوده شود.

شرح مراتب طهارت استاد صمدی آملی

شرح مراتب طهارت استاد صمدی آملی
شرح مراتب طهارت استاد صمدی آملی

حضرت مولی (روحی فداه) در باب دوم دفتر دل اشاره به حقایق مذکور دارند، آنجا که می‌فرمایند:

بـــرای مسّ ســــرّ اســم محیــــی
بخواهـد از خــدایش کیف تحـیــی

بـــــاذن او بیــــابد رهنمـــــون را
بگیــرد چهــار مـرغ گـونه گـون را

چه مرغـــان شگفـت پــر فسوسـی
ز نسـر و بـط و طاووس و خــروسی

نمـــایـد هـــر یکـی را پــاره پــاره
بـه هــرکـوهی نهـــد جـزئی دوباره

بخــــواند نــــام آنــان را بــه آواز
که در دم هر چهــار آیــد بـه پــرواز

تــرا هر چهــار مرغ انــدر نهادست
که روحـت از عـروجش اوفتـادست

تــرا تـــا خسّت نفــس است، بطّـی
کـه بــالای و لجن، در بحر و شطّی

همی جـو شد ز شهوت، دیک، دانی
زخـــارف آنِ طاووس است و آنــی

چـو نسری، کــرکس مردار خواری
ببیـن انـــدر نهـــاد خــود چه داری

بکُـــش ایــن چـــار مرغ بی ادب را
که تـــا یـــابی حیــات بوالعجب را

شرح مراتب طهارت استاد صمدی آملی

بدین نکته علیا دانسته می‌شود که قضیه حضرت آدم یک قضیه شخصی هفت یا هفتاد هزار سال قبل که آن جد اعلای ما آدم دچار آن شده است نمی‌باشد بلکه جناب عالی هم اگر بخواهی همانند آدم به سوی آدمیت حرکت کنی، برای تو هم چنین مشکلاتی وجود دارد. به عنوان مثال حضرت آدم آمد تا به سوی آدمیت حرکت کند اما همین که همجنس دارد و باید با همجنسش همبستر شود، این اوّلین گرفتاری اوست چرا که جوابگوئی به قوه شهوت که از جمله آن میل به مجامعت با جنس مخالف است تعلّق به عالم مادون بشمار آمده و تعلّق با توحّد سازگار نیست، از طرفی همین خدایی که به من و تو می‌فرماید: «عرش و فوق عرش من منتظر توست بیا و خود را بدان جا برسان» همین خدا به من و تو دستور داده که همسر بگیرید و فرموده: ازدواج نصف دینت را حفظ می‌کند. اتفاقاً اوّلین مشکلی هم که در سیر انسانی بر هر فردی رخ می‌دهد همین است. این را باید چه کار کرد؟ آیا به آن رو کند یا نکند؟ در جای دیگر فرمودند: اگرکسی همسر داشته باشد و چهار شب با همسرش در بستری بخوابد و به همدیگر پشت کنند، خلاف است. حتی فرمودند: اگر کسی همسری دارد و چهار ماه با همسرش مواقعه ننماید، او حرام شرعی مرتکب شده و باید توبه کند. در جای دیگر فرمودند: بر شما واجب است خرج و مخارج همسرتان را نیز تأمین کنید، غذا و لباسش رابدهی، به اندازه کافی او را تفریح و زیارت هم ببری و…

حال باید با این همسر و حوّای در منزل چه کرد؟ با او باشیم  یا نباشیم؟ خواهید دید به محض اینکه به دامن ازدواج افتادید، از بهشت به درآمده‌اید و به تعبیری به گرفتاری افتاده‌اید. و صد البته کسی که می‌خواهد آدم بشود باید بداند که آدمیت با گرفتاری همراه است که «لقد خلقنا الانسان فی کبد» یعنی انسان را در سختی بزرگ می‌کنیم. اگر کسی از لا به لای سختیها بالا نرود اصلاً بزرگ نمی‌شود. اگر کسی بگوید: من ازدواج نمی‌کنم تا هنگامیکه خود را خوب بسازم، چنین فردی خطا رفته است برای اینکه تمام انبیاء و ائمه حتی پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و امیرالمؤمنین «عَلَیهِ السَلام» هم ازدواج کرده اند. ازدواج هم سیره پیغمبر است و هم سیره انبیاء و ائمه. شما هیچ پیغمبر و امامی  را نمی‌بینید که ازدواج نکرده باشند.

نتیجه کلام این که هم سیره بودن با پیغمبر و آل او این شرط را می‌طلبد که انسان تمام دستورات ایشان را عملی کند اگر چه برای جامه عمل پوشاندن آن فرامین، مشکلات و سختیهای بسیاری در مسیر حرکت پدید آید.

شرح مراتب طهارت استاد صمدی آملی

تطهیر نمودن تن بخاطر نزدیکی به شجره دنیا:

در روایت فرمودند: وقتی دیدیم حضرت آدم رو به دنیای آلوده کرد، برای تطهیر او در هنگام نماز دستور دادیم که صورت خود را بشوید. و از آنجا که با پا به طرف دنیا رفت به او امر کردیم که پایت را نیز باید بشویی. و در ادامه چون با دست از آن درخت کسب و کار، میوه و روزی زن و فرزند را کند و آن را بر سر گذارد و برای حوّایش آورد، به او دستور دادیم که دست و سر خویش را هم شستشو کن.

شرح مراتب طهارت استاد صمدی آملی
شرح مراتب طهارت استاد صمدی آملی

جناب عالی هم که به طرف کشاورزی و کارمندی و کسب و کارت می‌روی در حقیقت با صورت خود به طرف دنیا رو کرده ای. وقتی رو به طرف دنیا و شجره اش نمودی باید در هنگام نماز، صورت را بشویی. زیرا که صورت تو دنیایی را زیارت کرده است که همواره آلوده می‌باشد. وقتی به طرف دنیا روی آوری قطعاً با پا به طرف آن می‌روی، پس در هنگام وضو، پایت را نیز باید مسح کنی تا پاک شود. در ادامه روایت فرموده است که: «و به دست از درخت گندم باز کرد»  تو نیز هنگامی که به محل کارت رفتی، مطمئناً با دست کارهایت را انجام خواهی داد پس در وضو دستهایت را هم باید بشویی. «و بر سر نهاد و بر حوّا آورد»  وقتی که رفتی و زحمت کشیدی و خون جگر خوردی و صبح تا به غروب کار کردی، مقداری را که حاصل کارت است به عنوان احترام و عرض ادب روی سرت می‌گذاری و تقدیم همسر و منزلت می‌کنی پس در هنگام وضو، سرت را هم باید مسح کنی. حاصل کلام اینکه: دل به دنیا داده ای و رو به آن کرده ای، پا به سوی دنیا برده ای و دست و سرت را نیز به واسطه آن آلوده کرده ای بنابراین از پا تا به سر به دنیا آلوده ای. حال اگر می‌خواهی به نماز رو کنی باید وضو بگیری تا این وضو تو را تطهیر کند و بعد از آن در پیشگاه خداوند حاضر شوی و یکپارچه در طهارت باشی. حاصل آن که دنیا اشتغال است و نماز توحد و توحد با تعلق سازگار نیست پس از وحدت بسوی کثرت رجوع کن و از کثرت بسوی وحدت روی بنما تا از دنیا به نماز برسی که این عرضی بود مختصر از موقعیت و جایگاه وضو در نظام عالم.

                                                                                 «والحمد لله ربّ العالمین»

برای مطالعه مجلس دوم کتاب شرح مراتب طهارت استاد صمدی آملی اینجا را کلیک کنید

مجله اینترنتی تحلیلک

1 1 رای
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
2 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مهمان
1 سال قبل

بی نهایت خوشحال شدم کهداین مطالب رو در سایتی پیدا کردم که مطالعه کنم. خدا خیرتان دهد.

1 سال قبل
پاسخ به  مهمان

ممنون از حسن نظر و توجه شما

2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x