چهل نامهی کوتاه به همسرم نامه سوم نادر ابراهیمی
نامه سوم چهل نامهی کوتاه به همسرم
بانو، بانوی بخشندهی بی نیاز من!
این قناعت تو، دل مرا عجیب می شکند…
این چیزی نخواستنت و با هر چه که هست ساختنت…
این چشم و دست و زبان توقع نداشتنت و به آن سوی پرچین ها نگاه نکردنت…
کاش کاری می فرمودی دشوار و ناممکن که من به خاطر تو سهل و ممکنش می کردم…
کاش چیزی می خواستی مطلقا نایاب که من به خاطر تو آن را به دنیای یافته ها می آوردم…
بیشتر بخوانید: معرفی کتاب «چهل نامه کوتاه به همسرم» نوشته نادر ابراهیمی
کاش می توانستم همچون خوب ترین دلقکان جهان تو را سخت و طولانی و عمیق بخندانم…
کاش می توانستم همچون مهربانترین مادران، رد اشک را از گونه هایت بزدایم…
کاش نامه ای بودم، حتی یکبار، با خوب ترین اخبار…
کاش بالشی بودم، نرم، برای لحظه های سنگین خستگی هایت…
کاش ای کاش که اشاره ای داشتی، امری داشتی، نیازی داشتی، رویای دور و درازی داشتی…
آه که این قناعت تو، این قناعت تو دل مرا عجب می شکند…
مجله اینترنتی تحلیلک