
حکایت شوخ ما واپیش چشم ما میار / به بهانه بزرگداشت عطار نیشابوری
حکایت شوخ ما واپیش چشم ما میار عطار نیشابوری … بوسعید مهنه در حمام بود / قایمیش(۳) افتاد و مردی خام بود …
حکایت شوخ ما واپیش چشم ما میار عطار نیشابوری … بوسعید مهنه در حمام بود / قایمیش(۳) افتاد و مردی خام بود …
عطارنیشابوری یکی از شاعران بزرگ متصوفه و از مردان نام آور تاریخ ادبیات ایران است. سخن او ساده و گیراست. او برای بیان مقاصد عرفانی خود بهترین راه را که همان آوردن کلام ساده و بی پیرایه و خالی از هرگونه آرایش است انتخاب کرده است.
آن مخدره خدر خاص، آن مستوره اخلاص، آن سوخته عشق و اشتیاق، آن شیفته قرب و احتراق، آن گمشده وصال، آن مقبول الرجال ثانیه مریم صفیه، رابعه العدویه رحمهالله علیهما. اگر کسی گوید ذکر او در صف رجال چرا کرده ای گویم که خواجه انبیا علیهم السلام می فرماید: ان الله لاینظر الی صورکم الحدیث. کار به صورت نیست به نیت است.
حماسه محرم از دیرباز در شعر بسیاری از شاعران تبلور یافته است و هر کدام به نحوی به آن پرداخته اند. در این مقاله برآنیم تا به برخی از این شعرها بپردازیم و اشاره ای به آن ها داشته باشیم.
حکایت هرچه گفتم آن منم عطار نیشابوری…تیره بود آن خانه افتادش گمان / کاین مگر هم کودکانند این زمان / تاکه از جایی دری بگشاد باد …
تذکره الاولیاء عطار نیشابوری … عطار نیشابوری در تذکره الاولیاء در ذیل ذکر عبدالله بن مبارک آورده است: عبدالله مبارک را پرسیدند: کدام خصلت در آدمی نافع تر است؟
عطار نیشابوری در کتاب مصیبت نامه خود شعری درباره پیامبر دارد با عنوان فی معراج النبی صلی الله علیه و اله و سلم دارد.
شمس الدین به مولانا چه آموخت و چه فسون ساخت که چندان فریفته گشت و از همه چیز و همه کس صرف نظر کرد و در قمار محبت نیز خود را در باخت بر ما مجهولست ولى کتب مناقب و آثار بر این متفق است که مولانا بعد از این خلوت روش خود را به دل ساخت و به جاى اقامه نماز و مجلس وعظ به سماع نشست و چرخیدن و رقص بنیاد کرد و بجاى قیل و قال مدرسه و جدال اهل بحث گوش به نغمه جانسوز نى و ترانه دلنواز رباب نهاد.
نام او به اتفاق تذکره نویسان محمد و لقب او جلال الدین است و همه مورخان او را بدین نام و لقب شناخته اند و او را جز جلال الدین به لقب خداوندگار نیز مى خوانده اند و خطاب لفظ خداوندگار گفته بهاء ولد است.
محرم در ادبیات فارسی / همراه با عطار نیشابوری … وی یکی از شاعران بزرگ متصوفه و از مردان نام آور تاریخ ادبیات ایران است. سخن او ساده و گیراست. عطار در مصیبت نامه خود می گوید: کیست حق را و پیمبر را ولی