پنجشنبه/ 12 مهر / 1403
Search
Close this search box.
پرورش تمام ابعاد شخصیتی توسط مربیان

مربیان بزرگ همه ابعاد شخصیتی فرد را پرورش می دهند، نه فقط بعد شغلی را (قسمت دوم)

داستان خودتان را به اشتراک بگذارید. همیشه در اولین ملاقاتم با افراد جوان به آن ها می گویم: " داستانت را برایم تعریف کن...

پرورش کل ابعاد شخصیتی یک فرد نیازمند تلاش، زمان و تفکر بیشتری است. در اینجا به بررسی چند روش برای انجام بهتر این کار می پردازیم:

 

داستان خودتان را به اشتراک بگذارید

همیشه در اولین ملاقاتم با افراد جوان به آن ها می گویم: ” داستانت را برایم تعریف کن. از اول شروع کن و اصلا عجله نداشته باش. حدود ۲۰-۳۰ دقیقه زمان داری. ممکن است در این بین من هم چند سوال از تو بپرسم و مطمئن باش هر چه بگویی بین من و تو محرمانه خواهد ماند. وقتی صحبتت تمام شد من هم می توانم داستان خودم را برایت تعریف کنم البته اگر بخواهی.” (بیشترشان مایل به شنیدن هستند) این تمرین ساده می تواند مسیر روابط آموزش را تغییر دهد. زیرا این کار نشان می دهد که شما واقعا علاقه مند به شناخت کارآموزتان هستید. علاوه بر این نسبت به گذشته او نیز شناخت پیدا می کنید و این امکان را به دست می آورید که در طولانی مدت با هم صمیمی تر باشید.

هنگامی که داستان زندگیم را برای شاگردانم تعریف می کنم مطمئن می شوم که حتما از یک یا دو بخش دشوار زندگی شغلی و شخصی از جمله ازدواجم صحبت کنم. این کار به آن ها نشان می دهد که تمام جنبه های زندگی ما روی شغل و حرفه ما اثر می گذارند. (تمام ابعاد شخصیتی)

 

سوال های مهم بپرسید

مربیان تاثیرگذار همیشه مجموعه ای از سوالات جامع درباره موضوعات اساسی در ذهن خود دارند. مثلا:

– چه افکاری خواب شب را از شما می گیرد؟

– خودت را در ۵ سال آینده در چه جایگاهی از مسیر کاری کنونی ات می بینی؟

– چه کارهایی برای تجدید قوای روحی ات در نظر داری تا حجم زیاد کار و تکنولوژی باعث فرسودگی ات نشود؟

– تاثیرگذارترین فرد زندگیت چه کسی بوده است؟

– فعالیت مورد علاقه ات در دوران دبیرستان چه بوده است؟

– اگر شانس بازگشت به گذشته را داشتی چه کاری را متفاوت انجام می دادی؟

– به رابطه عاطفی/ازدواج خودت در زمان حال از ۱ تا ۱۰ چه نمره ای می دهی؟

– رابطه ات با پدر و مادرت چگونه بود؟

– آیا تحت تاثیر عقیده خاص یا سنت های مذهبی تربیت شدی؟

در دومین جلسه ملاقات با یکی از مراجعینم، کیت، وی اشاره کرد که مدت هاست با اینکه ساعت های طولانی در یک مرکز مشاوره معروف کار می کند ناراحت است. من یک مرحله به عقب برگشتم و از او راجع به دوران کودکی اش پرسیدم. در عرض چند دقیقه اشک از چشمان کیت جاری شد. او متوجه شد که دلیل حساسیت بی اندازه اش روی موفقیت کاری برای جلب رضایت پدرش بوده که از لحاظ احساسی با هم فاصله زیادی داشتند. او جلسه را با یک بینش جدید برای هدف هایش ترک کرد و اکنون با وجود اینکه ساعت های کاری اش را کاهش داده احساس رضایتمندی بیشتری از خود دارد.

 

ادامه دارد…

برگرفته از مقاله Rick Woolworth در سایت www.hbr.org

 

مجله اینترنتی تحلیلک

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x