در شبستان شعر کلاسیک همراه با منوچهری دامغانی
منوچهری دامغانی در نیمه دوم قرن چهارم هجری به دنیا آمد. او در وصف طبیعت بسیار چیره دست است و اشعارش آهنگین و خاص و خواننده هنگام خواندن حس می کند که با آهنگی از موسیقی سرگرم است.
منوچهری دامغانی در نیمه دوم قرن چهارم هجری به دنیا آمد. او در وصف طبیعت بسیار چیره دست است و اشعارش آهنگین و خاص و خواننده هنگام خواندن حس می کند که با آهنگی از موسیقی سرگرم است.
چنین گوید شکسته دل مردی خسته و هراسان، یکی از مردم توس خراسان، ناشادی ملول از هست و نیست، مهدی اخوان ثالث. بیمناک، نومیدی به میم امید مشهور، چاووشی خوان قوافل حسرت و خشم نفرین و نفرت، راوی قصه های از یاد رفته و آرزوهای برباد رفته
شاملو باورها، دردها، دیده ها و شنیده ها را در قالبی زیبا و شیوا به تصویر می کشد و کلمات گویی همچون جوانه ای در قالب شعر او شکوفا می شوند.
باباطاهر عریان …شب تاریک و سنگستان و من مست/ قدح از دست ما افتاد و نشکست/ نگه دارنده اش نیکو نگه داشت/ و گرنه صد قدح نفتاده بشکست…
پروین اعتصامی …بلبل آهسته به گل گفت شبی؛/ که مرا از تو تمنّایی هست/ من به پیوند تو یک رای شدم/ گر ترا نیز چنین رایی هست…
محتشم از مهم ترین شاعران مرثیهسرای شیعه است. ترکیببند «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» معروفترین مرثیه برای کشتگان کربلا است.
غزلی از هوشنگ ابتهاج ( سایه )…بیا که بر سر آنم که پیش پای تو میرم/ ازین چه خوش ترم ای جان که من برای تو میرم/ ز دست هجر تو جان می برم …
حالا من باید برای چشمهات “وان یکاد” بخوانم / و یقولون انه لمجنون
رودکی سمرقندی … بوی جوی مولیان آید همی / یاد یار مهربان آید همی
حال همه ما خوب است/ ملالی نیست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خیالی دور/ که مردم به آن شادمانیِ بی سبب می گویند