یکشنبه/ 18 آذر / 1403
Search
Close this search box.
امید صباغ نو

در شبستان شعر معاصر همراه با امید صباغ نو

حسّ و حال همه‌ی ثانیـه ها ریخت به هم / شوق یک رابطه با حاشیه ها ریخت به هم / گفته بودم به کسی عشق نخواهم ورزید / آمدی و همـه‌ی فرضیه ها ریخت به هم...

امید صباغ نو متولد ۱۳۵۸ و اصالتاً تبریزی است. هوای دلش خوب است و می گوید پیش نیامده من هیچ وقت بنالم و بگویم حالم بد است. او معتقد است اگر انرژی ما مثبت باشد، بازخورد مثبتی خواهد داشت.

او می گوید: فکر می کنم شبیه کسی نیستم و قلم خودم را دارم. مخاطب خیلی باهوش تر از چیزی است که ما فکرش را می کنیم، مخاطب فرق شعری را که با حس گفته شده با شعری که ساخته شده را متوجه می شود. آنچه از دل بر آید لاجرم بر دل نشیند.

 

با هم قدمی می زنیم در هوای شاعرانه امید صباغ نو :

حسّ و حال همه‌ی ثانیـه ها ریخت به هم
شوق یک رابطه با حاشیه ها ریخت به هم

گفته بودم به کسی عشق نخواهم ورزید
آمدیّ و همـه‌ی فرضیه ها ریخت به هم

روح غمگینِ تـــو در کالبدم جا خوش کرد
سرفه کردی و نظام ریه ها ریخت به هم

در کنار تو قدم می زدم و دور و برم
چشم ها پُر خون شد، قرنیه ها ریخت به هم

روضه خوان خواست که از غصه‌ی ما یاد کند
سینه ها پــاره شد و مرثیه ها ریخت بــه هم

پای عشق تـــو برادر کُشــی افتاد به راه
شهر از وحشت نرخ دیه ها ریخت به هم

بُغض کردیم و حسودان جهان شاد شدند
دلمان تنگ شد و قافیــه ها ریخت به هم

من که هرگز به تو نارو نزدم حضرتِ عشق
پس چرا زندگیِ ساده‌ی ما ریخت به هم؟

 

کتاب مجموعه اشعار امید صباغ نو  

مجله اینترنتی تحلیلک

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x