پنجشنبه/ 12 مهر / 1403
Search
Close this search box.
شعر هرگز این قصه ندانست کسی هوشنگ ابتهاج

شعر هرگز این قصه ندانست کسی هوشنگ ابتهاج

شعر هرگز این قصه ندانست کسی هوشنگ ابتهاج را برای شما آورده ایم. ...آه، این درد مرا می فرسود:/ "او به دل عشق دگر می ورزد؟"/ گریه سر دادم در دامن او/ های هایی که هنوز

شعر هرگز این قصه ندانست کسی هوشنگ ابتهاج

دمی در محضر هوشنگ ابتهاج می نشینیم و شعری از او را با هم می خوانیم.

 

هرگز این قصه ندانست کسی

آن شب آمد به سرای من و خاموش نشست

سر فرو داشت نمی گفت سخن

نگهش از نگهم داشت گریز

مدتی بود که دیگر با من

بر سر مهر نبود…

آه، این درد مرا می فرسود:

“او به دل عشق دگر می ورزد؟”

گریه سر دادم در دامن او

های هایی که هنوز

تنم از خاطره اش می لرزد!

بر سرم دست کشید

در کنارم بنشست

بوسه بخشید به من

لیک می دانستم

که دلش با دل من سرد شده است…

 

بیشتر بخوانید:

 

مجله اینترنتی تحلیلک

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x