دوشنبه/ 19 آذر / 1403
Search
Close this search box.
شرح غزل 165 حافظ / مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد

شرح غزل ۱۶۵ حافظ / مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد

در این مطلب به غزل 165 حافظ با مطلع مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد پرداختیم و ضمن ارائه نسخه صحیح این شعر به شرح و تفسیر آن پرداخته ایم.

غزل ۱۶۵ حافظ (مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد) به همراه شرح

شرح غزل ۱۶۵ حافظ / مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد

مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد
قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد

رقیب آزارها فرمود و جای آشتی نگذاشت
مگر آه سحرخیزان سوی گردون نخواهد شد

مرا روز ازل کاری بجز رندی نفرمودند
هر آن قسمت که آن جا رفت از آن افزون نخواهد شد

خدا را محتسب ما را به فریاد دف و نی بخش
که ساز شرع از این افسانه بی‌قانون نخواهد شد

مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم
کنار و بوس و آغوشش چه گویم چون نخواهد شد

شراب لعل و جای امن و یار مهربان ساقی
دلا کی به شود کارت اگر اکنون نخواهد شد

مشوی ای دیده نقش غم ز لوح سینه حافظ
که زخم تیغ دلدار است و رنگ خون نخواهد شد

شرح غزل 165 حافظ / مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد
شرح غزل ۱۶۵ حافظ / مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد

شرح غزل ۱۶۵ حافظ (شرح غزل مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد)

مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد
قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد

عشق و دوستی به زیبارویان سیاه چشم از سر من بیرون نخواهد رفت. سرنوشت الهی این گونه است و تغییر نخواهد کرد.

رقیب آزارها فرمود و جای آشتی نگذاشت
مگر آه سحرخیزان سوی گردون نخواهد شد

رقیب رنج و آزار بسیار کرد و جای صلح و آشتی باقی نگذاشت. مگر آه و ناله شب زنده داران به سوی آسمان نخواهد رفت؟ یعنی بی شک آه آنها به سوی آسمان خواهد رفت و تاثیر خود را خواهد گذاشت.

مرا روز ازل کاری بجز رندی نفرمودند
هر آن قسمت که آن جا رفت از آن افزون نخواهد شد

از روز ازل کاری به جز رندی برای من مقدر نشده است. هرچه در آن روز تعیین شده باشد، کم و زیاد نخواهد شد و تغییری نمی کند.

خدا را محتسب ما را به فریاد دف و نی بخش
که ساز شرع از این افسانه بی‌قانون نخواهد شد

ای محتسب به خاطر خدا ما را با صدای دف و نی رها کن و به حال خود بگذار که ساز دین و شریعت از این کارها بی نظم و قانون نخواهد شد.

مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم
کنار و بوس و آغوشش چه گویم چون نخواهد شد

تنها فرصت و مجال من همین است که با معشوق پنهانی در خیال خودم عشق بازی کنم. از آغوش و بوسه چه بگویم که میسر نخواهد شد و من به وصال او نخواهم رسید.

شراب لعل و جای امن و یار مهربان ساقی
دلا کی به شود کارت اگر اکنون نخواهد شد

ای دل وقتی شراب سرخ و جای راحت و آسوده و یاری چون ساقی مهربان داری، اکنون اگر حالت خوش نباشد پس چه وقت خوش خواهد بود؟

مشوی ای دیده نقش غم ز لوح سینه حافظ
که زخم تیغ دلدار است و رنگ خون نخواهد شد

ای دیده با اشک خود نقش غم را از صفحه سینه حافظ مشوی و پاک نکن زیرا این نشان عشق معشوق همیشه خونین است و پاک نخواهد شد.

 

در این شرح غزل حافظ از کتاب های حافظ نامه و شاخ نبات حافظ نیز استفاده شده است.

حافظ نامه؛ که به مفاهیم کلیدی ابیات دشوار حافظ توسط بهاء الدین خرمشاهی پرداخته شده است.

شاخ نبات حافظ؛ شرح غزل حافظ است که توسط دکتر محمدرضا برزگر خالقی نوشته شده است.

تعبیر فال شرح غزل ۱۶۵ حافظ / مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد

انسانی باعاطفه و پر مهر و محبت هستی و در مقابل نامهربانی دیگران سکوت می‌کنی. کمی صبر داشته باش تا همه کار به موقع خودش درست شود. از رقیبان خود دوری کن و کارها را بر اساس عقل و منطق انجام بده. با گریه و زاری هیچ چیزی درست نمی‌شود. بایستی با توکل به خدا تلاشت را دوچندان کنی. نماز صبح را فراموش مکن که هرچه حاجت بگیری از نماز صبح است. هر انسانی باید هوشیار باشد تا وقتی فرصت مناسب دست داد، نهایت استفاده را ببرد.

3.7 3 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x