غزل ۶۴ حافظ (اگر چه عرض هنر پیش یار بی ادبی است) به همراه شرح
شرح غزل ۶۴ حافظ / اگر چه عرض هنر پیش یار بی ادبی است
اگر چه عرض هنر پیش یار بی ادبی است
زبان خموش ولیکن دهان پر از عربی است
پری نهفته رخ و دیو در کرشمه حسن
بسوخت دیده ز حیرت که این چه بوالعجبی است
در این چمن گل بی خار کس نچید آری
چراغ مصطفوی با شرار بولهبی است
سبب مپرس که چرخ از چه سفله پرور شد
که کام بخشی او را بهانه بی سببی است
به نیم جو نخرم طاق خانقاه و رباط
مرا که مصطبه ایوان و پای خم طنبی است
جمال دختر رز نور چشم ماست مگر
که در نقاب زجاجی و پرده عنبی است
هزار عقل و ادب داشتم من ای خواجه
کنون که مست خرابم صلاح بی ادبی است
بیار می که چو حافظ هزارم استظهار
به گریه سحری و نیاز نیم شبی است
شرح غزل ۶۴ حافظ (شرح غزل اگر چه عرض هنر پیش یار بی ادبی است)
اگر چه عرض هنر پیش یار بی ادبی است
زبان خموش ولیکن دهان پر از عربی است
اگرچه بیان هنرهای خویش در برابر یار دور از ادب است؛ زبانم خاموش ولی دهانم پر از کلام فصیح و نکته های بدیع است.
پری نهفته رخ و دیو در کرشمه حسن
بسوخت دیده ز حیرت که این چه بوالعجبی است
چقدر شگفت آور است حال و کار جهانی که همه چیزش دگرگون و وارونه است، به طوری که پری زیباروی چهره در نقاب کرده و دیو زشت روی به ناز و عشوه گری مشغول است و چشم از مشاهده این امور به شدت در رنج و عذاب است.
بوالعجبی: شعبده بازی و تر دستی
شرح غزل ۶۴ حافظ (شرح غزل اگر چه عرض هنر پیش یار بی ادبی است)
در این چمن گل بی خار کس نچید آری
چراغ مصطفوی با شرار بولهبی است
در این دنیای فانی کسی به لذت و خوشی بی رنج دست نیافت و گل بی خار نچید؛ زیرا پیوسته هر خیر و شر و خوبی و بدی با هم است؛ چنانکه چراغ روشنی بخش پیامبر (ص) با شرار سوزان بولهب ملازم و همراه است.
مصطفوی: منسوب به مصطفی، لقب حضرت محمد (ص)
شرار: جرقه
بولهبی: منسوب به بولهب، پسر عبدالمطلب، عم پیامبر است. او از بزرگان قریش و مخالفان پیامبر (ص) بود.
سبب مپرس که چرخ از چه سفله پرور شد
که کام بخشی او را بهانه بی سببی است
سوال نکن که چرا روزگار انسان های پست و فرومایه را می پرورد و آنها را به آرزو و مرادشان می رساند زیرا فلک بی هیچ علت و سببی به هر که بخواهد کام می بخشد و ین کام بخشی او دلیل و برهان نمی خواهد.
سفله: پست و فرومایه
به نیم جو نخرم طاق خانقاه و رباط
مرا که مصطبه ایوان و پای خم طنبی است
برای من که میخانه و پای خم شراب برابر با ایوان و کاخ شاهی است دیگر به خانقاه و سرای صوفیان توجهی ندارم و در نظرم بی ارزش است.
نیم جو: کنایه از چیز بی ارزش
رباط: محلی مانند زاویه و خانقاه که صوفیان و طلاب در آن سکنا گزینند، جایی که در کنار راه جهت استراحت کاروانیان سازند.
مصطبه: سکوی میخانه که میخواران بر آن نشینند.
بیشتر بخوانید: حافظ انسان شناس بزرگ؛ نوشته ای از دکتر دینانی
شرح غزل ۶۴ حافظ (شرح غزل اگر چه عرض هنر پیش یار بی ادبی است)
جمال دختر رز نور چشم ماست مگر
که در نقاب زجاجی و پرده عنبی است
همانا دختر رز (شراب) که جمال تابان و درخشانش در نقاب زجاجی و پرده عنبی پنهان است گویی همانند نور چشم ما عزیز و گرامی است.
رز: درخت انگور
دختر رز: شراب
زجاجی: ایهام دارد: ۱.منسوب به زجاج، شیشه ای ۲. منسوب به زجاجیه یکی از هفت پرده چشم و آن ماده ای است ژلاتینی و شفاف که حفره داخلی چشم را در عقب جلیدیه پر می کند.
عنبی: ایهام دارد: ۱.منسوب به عنب، انگوری ۲.منسوب به عنبیه یکی از هفت پرده چشم
هزار عقل و ادب داشتم من ای خواجه
کنون که مست خرابم صلاح بی ادبی است
ای بزرگوار من بسیار عقل و ادب داشتم اما اکنون با نوشیدن شراب عشق آن چنان مست و بی خویش شدم که مصلحت را در این دیدم که از عقل و ادب دور گردم.
بیار می که چو حافظ هزارم استظهار
به گریه سحری و نیاز نیم شبی است
ای ساقی شراب بیاور که همچون حافظ پیوسته به گریه سحرگاهی و راز و نیاز نیمه شبی پشت گرم و امیدوارم و مطمئنم که مورد رحمت و توجه قرار می گیرم و گناهانم آمرزیده می شود.
استظهار: پشت گرمی، اعتماد، اتکا
فایل صوتی غزل ۶۴ حافظ / اگر چه عرض هنر پیش یار بی ادبی است
دانلود فایل صوتی غزل اگر چه عرض هنر پیش یار بی ادبی است
در این شرح غزل حافظ از کتاب های حافظ نامه، شاخ نبات حافظ و حافظ معنوی نیز استفاده شده است.
حافظ نامه؛ که به مفاهیم کلیدی ابیات دشوار حافظ توسط بهاء الدین خرمشاهی پرداخته شده است.
شاخ نبات حافظ؛ شرح غزل حافظ است که توسط دکتر محمدرضا برزگر خالقی نوشته شده است.
حافظ معنوی؛ غزلیات حافظ شیرازی به روایت دکتر دینانی است.