جمعه/ 2 آذر / 1403
Search
Close this search box.
شرح غزل 139 / حافظ رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد

شرح غزل ۱۳۹ حافظ / رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد

در این مطلب به غزل 139 حافظ با مطلع رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد پرداختیم و ضمن ارائه نسخه صحیح این شعر به شرح و تفسیر آن پرداخته ایم.

غزل ۱۳۹ حافظ (رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد) به همراه شرح

شرح غزل ۱۳۹ حافظ / رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد

رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد
صد لطف چشم داشتم و یک نظر نکرد

سیل سرشک ما ز دلش کین به در نبرد
در سنگ خاره قطره باران اثر نکرد

یا رب تو آن جوان دلاور نگاه دار
کز تیر آه گوشه نشینان حذر نکرد

ماهی و مرغ دوش ز افغان من نخفت
وان شوخ دیده بین که سر از خواب برنکرد

می‌خواستم که میرمش اندر قدم چو شمع
او خود گذر به ما چو نسیم سحر نکرد

جانا کدام سنگ‌دل بی‌کفایتیست
کو پیش زخم تیغ تو جان را سپر نکرد

کلک زبان بریده حافظ در انجمن
با کس نگفت راز تو تا ترک سر نکرد

شرح غزل 139 / حافظ رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد
شرح غزل ۱۳۹ / حافظ رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد

شرح غزل ۱۳۹ حافظ (شرح غزل رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد)

رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد
صد لطف چشم داشتم و یک نظر نکرد

خاک راه معشوق گشتم ولی او بر من گذر نکرد و از او انتظار صد لطف داشتم اما او عنایت و توجهی هم نکرد.

سیل سرشک ما ز دلش کین به در نبرد
در سنگ خاره قطره باران اثر نکرد

سیل اشک من کینه و دشمنی را از دل معشوق دور نساخت. آری قطره باران در سنگ خارا اثر نخواهد کرد.

یا رب تو آن جوان دلاور نگاه دار
کز تیر آه گوشه نشینان حذر نکرد

خدایا تو آن جوان عاشق دلیری را که از تیر آه گوشه نشینان پرهیز نکرد، محفوظ بدار.

ماهی و مرغ دوش ز افغان من نخفت
وان شوخ دیده بین که سر از خواب برنکرد

دیشب ماهی دریا و مرغ آسمان از ناله و زاری من آرام نگرفتند و نخفتند، ولی بنگر که آن معشوق زیبای گستاخ چگونه سر از خواب بلند نکرد و التفاتی ننمود و این شدت بی اعتنایی معشوق به عاشق است.

می‌خواستم که میرمش اندر قدم چو شمع
او خود گذر به ما چو نسیم سحر نکرد

می خواستم که مانند شمع بر سر راه معشوق جان را نثار کنم ولی او چون باد صبا بر ما گذر نکرد.

جانا کدام سنگ‌دل بی‌کفایتیست
کو پیش زخم تیغ تو جان را سپر نکرد

ای جان من کدام سنگین دل نالایقی است که در برابر ضربت شمشیر عشق تو جان را سپر نکرد؟ یعنی همه انسان های لایق و کاردان، جان خود را در برابر معشوق نثار می کنند.

کلک زبان بریده حافظ در انجمن
با کس نگفت راز تو تا ترک سر نکرد

قلم زبان بریده حافظ تا ترک سر نکرد و جان نباخت نتوانست راز تو را با کسی بگوید. یعنی در برابر افشای راز تو سر خود را فدا کرد.

 

در این شرح غزل حافظ از کتاب های حافظ نامه، شاخ نبات حافظ و حافظ معنوی نیز استفاده شده است.

حافظ نامه؛ که به مفاهیم کلیدی ابیات دشوار حافظ توسط بهاء الدین خرمشاهی پرداخته شده است.

شاخ نبات حافظ؛ شرح غزل حافظ است که توسط دکتر محمدرضا برزگر خالقی نوشته شده است.

حافظ معنوی؛ غزلیات حافظ شیرازی به روایت دکتر دینانی است.

تعبیر فال شرح غزل ۱۳۹ حافظ / رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد

تحمل سختی و دشواری در راه رسیدن به مقصود، قانون این دنیاست. اگر قرار بود که هرکسی به راحتی به هدف خودش برسد دنیا گلستان می‌شد. این را بدان که پس از هر سختی، آسانی قرار دارد و هر شکست سکویی به سمت پیروز شدن است. تکیه کلام‌های ندارم و نمی‌توانم را از خود دور کن و تلاشت را دو برابر بنما تا به هدفت برسی.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x