جمعه/ 2 آذر / 1403
Search
Close this search box.

شرح غزل ۹۳ حافظ / چه لطف بود که ناگاه رشحه قلمت

در این مطلب به غزل 93 حافظ با مطلع چه لطف بود که ناگاه رشحه قلمت پرداختیم و ضمن ارائه نسخه صحیح این شعر به شرح و تفسیر و فایل صوتی آن پرداخته ایم.

غزل ۹۳ حافظ (چه لطف بود که ناگاه رشحه قلمت) به همراه شرح

شرح غزل ۹۳ حافظ / چه لطف بود که ناگاه رشحه قلمت

 

چه لطف بود که ناگاه رشحه قلمت
حقوق خدمت ما عرضه کرد بر کرمت

به نوک خامه رقم کرده‌ای سلام مرا
که کارخانه دوران مباد بی رقمت

نگویم از من بی‌ دل به سهو کردی یاد
که در حساب خرد نیست سهو بر قلمت

مرا ذلیل مگردان به شکر این نعمت
که داشت دولت سرمد عزیز و محترمت

بیا که با سر زلفت قرار خواهم کرد
که گر سرم برود برندارم از قدمت

ز حال ما دلت آگه شود مگر وقتی
که لاله بردمد از خاک کشتگان غمت

روان تشنه ما را به جرعه‌ای دریاب
چو می‌دهند زلال خضر ز جام جمت

همیشه وقت تو ای عیسی صبا خوش باد
که جان حافظ دلخسته زنده شد به دمت

غزل شماره ۹۳

شرح غزل ۹۳ حافظ (شرح غزل چه لطف بود که ناگاه رشحه قلمت)

 

چه لطف بود که ناگاه رشحه قلمت
حقوق خدمت ما عرضه کرد بر کرمت

چه لطفی بود که به ناگاه قلم تو بر روی کاغذ تراوش کرد و نام مرا بر آن نوشت و تو را به یاد من و خدمتی که به تو کردم، انداخت؟

رشحه: تراوش

به نوک خامه رقم کرده‌ای سلام مرا
که کارخانه دوران مباد بی رقمت

با قلم بر روی کاغذ سلامی برای من نوشته ای که امید است که کارگاه روزگار هرگز از خط و نوشته تو خالی نباشد.

خامه: قلم

 

شرح غزل ۹۳ حافظ (شرح غزل چه لطف بود که ناگاه رشحه قلمت)

 

نگویم از من بی‌ دل به سهو کردی یاد
که در حساب خرد نیست سهو بر قلمت

نمی گویم که از روی سهو و اشتباه از من عاشق و بی دل یاد کرده ای، زیرا آنچه را که بر قلم تو می رود به دور از هرگونه خطا و سهوی است.

سهو: اشتباه، خطا

مرا ذلیل مگردان به شکر این نعمت
که داشت دولت سرمد عزیز و محترمت

به شکرانه این نعمت که بخت جاودانه تو را عزیز و گرامی داشت مرا خوار و حقیر مکن.

دولت سرمد: بخت و اقبال جاودانه

بیا که با سر زلفت قرار خواهم کرد
که گر سرم برود برندارم از قدمت

ای معشوق با سر زلف بی قرار تو چنان پیمان و قراری بسته ام که تا جان در بدن دارم و زنده ام هرگز سر از قدمت برندارم و پیوسته در کنار تو باشم.

ز حال ما دلت آگه شود مگر وقتی
که لاله بردمد از خاک کشتگان غمت

آن زمان از حال دل خونین عاشقانت آگاه می شوی که از خاک کشته شدگان غم عشق تو لاله بروید.

روان تشنه ما را به جرعه‌ای دریاب
چو می‌دهند زلال خضر ز جام جمت

در آن زمان که از جام جم باده ای چون آب روح بخش خضر به تو می دهند به جان تشنه ما نیز جرعه ای بنوشان و از آن زلال ما را سیراب کن.

زلال خضر: استعاره از شراب

همیشه وقت تو ای عیسی صبا خوش باد
که جان حافظ دلخسته زنده شد به دمت

ای صبا که همچون دم عیسی به جان حافظ دل سوخته و عاشق حیات تازه می بخشی، پیوسته وقت و حالت خوش باد.

 

فایل صوتی غزل ۹۳ حافظ / چه لطف بود که ناگاه رشحه قلمت

 

دانلود فایل صوتی غزل چه لطف بود که ناگاه رشحه قلمت

 

در این شرح غزل حافظ از کتاب های حافظ نامه، شاخ نبات حافظ و حافظ معنوی نیز استفاده شده است.

حافظ نامه؛ که به مفاهیم کلیدی ابیات دشوار حافظ توسط بهاء الدین خرمشاهی پرداخته شده است.

شاخ نبات حافظ؛ شرح غزل حافظ است که توسط دکتر محمدرضا برزگر خالقی نوشته شده است.

حافظ معنوی؛ غزلیات حافظ شیرازی به روایت دکتر دینانی است.

تعبیر فال شرح غزل ۹۳ حافظ / چه لطف بود که ناگاه رشحه قلمت

به زودی پول زیادی به دستت خواهد رسید. هنگام دعا و درد دل با خدا از او بخواه که هیچگاه حقیر و ذلیل نشوی. در هر صورت تو فردی محترم و عزیز خواهی شد. تقدیر تو این‌گونه است که تا وقتی با سختی‌های زیادی روبرو نشوی، به وصال یار نمی‌رسی. پس هرگز امیدت را از دست مده و به خدا توکل کن.

4.6 7 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x