غزل ۳۵ حافظ (برو به کار خود ای واعظ این چه فریادست) به همراه شرح
شرح غزل ۳۵ حافظ / برو به کار خود ای واعظ این چه فریادست
برو به کار خود ای واعظ این چه فریادست
مرا فتاد دل از ره تو را چه افتادست
میان او که خدا آفریده است از هیچ
دقیقهایست که هیچ آفریده نگشادست
به کام تا نرساند مرا لبش چون نای
نصیحت همه عالم به گوش من بادست
گدای کوی تو از هشت خلد مستغنیست
اسیر عشق تو از هر دو عالم آزادست
اگر چه مستی عشقم خراب کرد ولی
اساس هستی من زان خراب آبادست
دلا منال ز بیداد و جور یار که یار
تو را نصیب همین کرد و این از آن دادست
برو فسانه مخوان و فسون مدم حافظ
کز این فسانه و افسون مرا بسی یادست
شرح غزل ۳۵ حافظ (شرح غزل برو به کار خود ای واعظ این چه فریادست)
برو به کار خود ای واعظ این چه فریادست
مرا فتاد دل از ره تو را چه افتادست
ای نصیحت گو به دنبال کار خودت برو که وعظ و نصیحت در من سودی ندارد. این چه بانگ و فریادی است که میکنی؟ دل من از راه زهد و تقوا روی برتافت و شیوه عاشقی و رسوایی در پیش گرفت، تو را چه رسیده است؟
میان او که خدا آفریده است از هیچ
دقیقهایست که هیچ آفریده نگشادست
کمر باریک او را که خدا از هیچ آفریده است نکته باریکی است که تاکنون کسی قادر به گشودن بند این کمر باریک نشده و به وصال او دست نیافته است. به عبارت دیگر هیچ کس قادر به حل این مساله ظریف و دقیق نیست.
میان: کمر
آفریده است از هیچ: ایهام دارد: ۱.کمر او از هیچ آفریده شده است، در قدیم یکی از معیارهای زیبایی یار، داشتن کمر باریک بود. ۲.اشاره به اصطلاح کلامی “خلق از عدم” است.
شرح غزل ۳۵ حافظ (شرح غزل برو به کار خود ای واعظ این چه فریادست)
به کام تا نرساند مرا لبش چون نای
نصیحت همه عالم به گوش من بادست
تا زمانی که لب یار مانند لب نی بر لبم نهاده نشود و مرا به کام دل نرساند، پند و اندرز همه عالمیان به گوش من باد است.
به کام رساندن: ایهام دارد: ۱.آرزوی کسی را برآورده کردن ۲.به دهان رساندن
گدای کوی تو از هشت خلد مستغنیست
اسیر عشق تو از هر دو عالم آزادست
گدا و محتاج آستان تو از تمام بهشت بی نیاز و گرفتار عشق تو از هر دو جهان آزاد است.
اگر چه مستی عشقم خراب کرد ولی
اساس هستی من زان خراب آبادست
هرچند مستی عشق مرا از صلاح و تقوا بیرون آورد و کارم به مستی و رسوایی کشید اما این خرابی عشق، هستی مرا محکم و آباد کرد.
خراب: ایهام دارد: ۱.ویرانی ۲.مستی
دلا منال ز بیداد و جور یار که یار
تو را نصیب همین کرد و این از آن دادست
ای دل از جور معشوق ناله نکن زیرا یار بلا کشیدن در عشق را قسمت تو کرد و این جفا و بیداد از سوی معشوق عین عدل است.
این: اشاره به جور و بیداد
آن: اشاره به قسمت الهی
دادست: ایهام دارد: ۱.کوتاه شده داده است. ۲.داد به معنی عدل که با بیداد و جور ایهام تضاد دارد.
برو فسانه مخوان و فسون مدم حافظ
کز این فسانه و افسون مرا بسی یادست
ای حافظ برو و افسانه سرایی و حیله بازی نکن زیرا من از این افسانه ها و نیرنگ ها بسیار در خاطر دارم.
فایل صوتی غزل ۳۵ حافظ / برو به کار خود ای واعظ این چه فریادست
دانلود فایل صوتی غزل برو به کار خود ای واعظ این چه فریادست
در این شرح غزل حافظ از کتاب های حافظ نامه، شاخ نبات حافظ و حافظ معنوی نیز استفاده شده است.
حافظ نامه؛ که به مفاهیم کلیدی ابیات دشوار حافظ توسط بهاء الدین خرمشاهی پرداخته شده است.
شاخ نبات حافظ؛ شرح غزل حافظ است که توسط دکتر محمدرضا برزگر خالقی نوشته شده است.
حافظ معنوی؛ غزلیات حافظ شیرازی به روایت دکتر دینانی است.
مجله اینترنتی تحلیلک