غزل ۱۰۵ حافظ (صوفی ار باده به اندازه خورد نوشش باد) به همراه شرح
شرح غزل ۱۰۵ حافظ / صوفی ار باده به اندازه خورد نوشش باد
صوفی ار باده به اندازه خورد نوشش باد
ور نه اندیشه این کار فراموشش باد
آن که یک جرعه می از دست تواند دادن
دست با شاهد مقصود در آغوشش باد
پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت
آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد
شاه ترکان سخن مدعیان میشنود
شرمی از مظلمه خون سیاووشش باد
گر چه از کبر سخن با من درویش نگفت
جان فدای شکرین پسته خاموشش باد
چشمم از آینه داران خط و خالش گشت
لبم از بوسه ربایان بر و دوشش باد
نرگس مست نوازش کن مردم دارش
خون عاشق به قدح گر بخورد نوشش باد
به غلامی تو مشهور جهان شد حافظ
حلقه بندگی زلف تو در گوشش باد
شرح غزل ۱۰۵ حافظ (غزل صوفی ار باده به اندازه خورد نوشش باد)
صوفی ار باده به اندازه خورد نوشش باد
ور نه اندیشه این کار فراموشش باد
اگر صوفی به اندازه باده بنوشد، گوارای وجودش باشد وگرنه فکر شراب خواری و مستی را باید به فراموشی بسپارد. به عبارت دیگر صوفی هرگز نمی تواند اعتدال و اندازه را در باده نوشی رعایت نماید. بنابراین از دیدگاه خواجه شراب نوشیدن صوفی بر او حرام است.
دکتر دینانی می گوید:
«اصولا هر چیزی نیازمند اعتدال است و همه چیز حد طاقتی دارد، از جمله باده خوردن و محبت داشتن.»
آن که یک جرعه می از دست تواند دادن
دست با شاهد مقصود در آغوشش باد
آن کس که بتواند از یک جرعه می بگذرد و آن را ببخشد، امیدوارم که به معشوق زیبایش برسد و همه آرزوهای او برآورده گردد.
پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت
آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد
این بیت از ابیاتی است که درباره آن بحث بسیاری شده است. آنچه که در مورد این بیت مورد نظر است:
۱. معنایی است که از ظاهر بیت به دست می آید: پیر و مرشد ما گفت که بر قلم آفرینش خطا و اشتباهی نرفته است؛ به همین دلیل خواجه با طنز و تعریض به پیر خود می گوید: آفرین بر نظر پاک خطاپوش پیر ما باد که علی رغم خطا در آفرینش از آن چشم پوشی کرده و گفت که خطایی نیست.
۲. معنایی که بر اساس نظر استاد شفیعی کدکنی که سر کلاس درس حافظ فرمودند:
یکی از خصوصیات پیر، اشراف به ضمایر سالکان است و پیر زمانی که از ضمیر و باطن سالکان خواند که خطایی بر صنع رفته است، به آنها گفت که هرگز در آفرینش سهو و اشتباهی وجود ندارد و بدین ترتیب ذهن سالکان را از اشتباه پاک نمود.
دکتر دینانی می گوید:
«شک نیست که این بیت بسیار رندانه است. حافظ از قول پیر خودش که می تواند یکی از اولیا باشد، نقل می کند که خطایی بر قلم صنع نرفته است و در نتیجه عالم که عالم صنع است بهترین عالم ممکن است. به عبارت دیگر در سراسر هستی خطایی وجود ندارد و همه چیز در جای خودش است. به قول حجه الاسلام ابوحامد غزالی: لیس فی الامکان ابدع مما کان. در عالم امکان بدیع تر از آنچه که هست، ممکن نبوده است که باشد. آنچه که ممکن بوده و هر خوبی که امکان داشته در عالم به وجود آمده است.»
شاه ترکان سخن مدعیان میشنود
شرمی از مظلمه خون سیاووشش باد
شاه ترکان (شاه شجاع یا افراسیاب) سخنان دشمنان و مدعیان را می شنود و از ظلمی که بر حافظ و یا سیاوش کرده است، شرمش باد.
گر چه از کبر سخن با من درویش نگفت
جان فدای شکرین پسته خاموشش باد
اگرچه معشوق دلربا از روی غرور و تکبر با من درویش عاشق سخن نگفت ولی جان من فدای آن لبان شیرین او باد که چون پسته خاموش است و سخن نمی گوید.
چشمم از آینه داران خط و خالش گشت
لبم از بوسه ربایان بر و دوشش باد
چشم من به معشوق می نگرد و بهره خود را می برد و امید است که لب من نیز او را ببوسد و به کام خود برسد.
اوج هنر این بیت در مصراع دوم است. حافظ طوری حروف الفبا را در کنار هم چیده است که به هنگام خواندن، لب حالت بوسه به خود می گیرد و انگار یار را می بوسد.
نرگس مست نوازش کن مردم دارش
خون عاشق به قدح گر بخورد نوشش باد
اگر چشم مست و پر خمار معشوق که نوازش کن و مردم دار است، خون عاشق را قدح قدح بنوشد، نوش جانش باد.
به غلامی تو مشهور جهان شد حافظ
حلقه بندگی زلف تو در گوشش باد
حافظ به غلامی تو مشهور عالم شد و امید است که حلقه بندگی زلف تو نیز در گوشش باشد؛ یعنی مطیع و فرمانبر تو گردد.
در این شرح غزل حافظ از کتاب های حافظ نامه، شاخ نبات حافظ و حافظ معنوی نیز استفاده شده است.
حافظ نامه؛ که به مفاهیم کلیدی ابیات دشوار حافظ توسط بهاء الدین خرمشاهی پرداخته شده است.
شاخ نبات حافظ؛ شرح غزل حافظ است که توسط دکتر محمدرضا برزگر خالقی نوشته شده است.
حافظ معنوی؛ غزلیات حافظ شیرازی به روایت دکتر دینانی است.