غزل ۱۲۳ حافظ (مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد) به همراه شرح
شرح غزل ۱۲۳ حافظ / مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد
مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد
نقش هر نغمه که زد راه به جایی دارد
عالم از ناله عشاق مبادا خالی
که خوش آهنگ و فرح بخش هوایی دارد
پیر دردی کش ما گر چه ندارد زر و زور
خوش عطابخش و خطاپوش خدایی دارد
محترم دار دلم کاین مگس قندپرست
تا هواخواه تو شد فر همایی دارد
از عدالت نبود دور گرش پرسد حال
پادشاهی که به همسایه گدایی دارد
اشک خونین بنمودم به طبیبان گفتند
درد عشق است و جگرسوز دوایی دارد
ستم از غمزه میاموز که در مذهب عشق
هر عمل اجری و هر کرده جزایی دارد
نغز گفت آن بت ترسابچه باده پرست
شادی روی کسی خور که صفایی دارد
خسروا حافظ درگاه نشین فاتحه خواند
و از زبان تو تمنای دعایی دارد
شرح غزل ۱۲۳ حافظ (غزل مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد)
مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد
نقش هر نغمه که زد راه به جایی دارد
نوازنده عشق چه نغمه و آهنگ شگفت و زیبایی می نوازد که هر ساز و نوای آن سبب هدایت می شود و آرزویی را برآورده می سازد.
عالم از ناله عشاق مبادا خالی
که خوش آهنگ و فرح بخش هوایی دارد
جهان از ناله و آواز عشاق خالی مباد زیرا ناله آنها آهنگی خوش و فرح بخش است.
ناله: ایهام دارد: ۱.آه و زاری ۲.آواز خواندن
پیر دردی کش ما گر چه ندارد زر و زور
خوش عطابخش و خطاپوش خدایی دارد
اگرچه پیر دُردنوش ما مال و قدرتی ندارد ولی خدای خوب و مهربانی دارد که بخشنده و پوشاننده خطاست.
دُرد: گل و لای ته شراب
محترم دار دلم کاین مگس قندپرست
تا هواخواه تو شد فر همایی دارد
دل من را عزیز و گرامی بدار زیرا این مگسی که شیدای شیرینی لبان توست هر چند قدر و ارزشی ندارد از آن زمان که عاشق و خواهان وصال تو شد در خود فر و شکوه همایی احساس می کند.
از عدالت نبود دور گرش پرسد حال
پادشاهی که به همسایه گدایی دارد
اگر پادشاهی از همسایه مستمند و نیازمند خود دلجویی کند و احوال او را بپرسد، نه تنها دور از عدل و انصاف نیست بلکه خود عین عدالت است.
اشک خونین بنمودم به طبیبان گفتند
درد عشق است و جگرسوز دوایی دارد
اشک خون آلود خود را به طبیبان نشان دادم، گفتند بیماری عشق است و داروی جگرسوزی جز صبر و شکیبایی ندارد.
ستم از غمزه میاموز که در مذهب عشق
هر عمل اجری و هر کرده جزایی دارد
از ناز و کرشمه چشمت ستمگری یاد نگیر زیرا در آیین و طریقت عشق هر عمل پاداش نیک و هر کردار کیفر و مجازات دارد.
نغز گفت آن بت ترسابچه باده پرست
شادی روی کسی خور که صفایی دارد
آن معشوق زیباروی باده پرست چه خوب و نیکو گفت که شراب را به سلامتی کسی بخور که پاک و باصفاست.
ترسابچه: پسر بچه مسیحی که در میخانه خدمت می کند، استعاره از ساقی زیبا
خسروا حافظ درگاه نشین فاتحه خواند
و از زبان تو تمنای دعایی دارد
ای پادشاه، حافظ که کمترین بنده درگاه توست فاتحه خواند و سخن را به پایان رساند و از زبان تو درخواست دعا و تاییدی دارد.
در این شرح غزل حافظ از کتاب های حافظ نامه، شاخ نبات حافظ و حافظ معنوی نیز استفاده شده است.
حافظ نامه؛ که به مفاهیم کلیدی ابیات دشوار حافظ توسط بهاء الدین خرمشاهی پرداخته شده است.
شاخ نبات حافظ؛ شرح غزل حافظ است که توسط دکتر محمدرضا برزگر خالقی نوشته شده است.
حافظ معنوی؛ غزلیات حافظ شیرازی به روایت دکتر دینانی است.