آمبرتو بوچینی (Umberto Boccioni)
آمبرتو بوچینی (۱۸۸۲-۱۹۱۶ – Umberto Boccioni) هنرمند برجسته جنبش فوتوریسم بود. در طول زندگی کوتاه خود، او برخی از نقاشی ها و مجسمه های نمادین جنبش را تولید کرد و رنگ و پویایی زندگی مدرن را به سبک تئوری پردازی و دفاع از آن در مانیفست ها، کتاب ها و مقالات به تصویر کشید.
آمبرتو بوچینی که بود؟
بوچینی در رجیو کالابریا متولد شد و در کالج فنی کاتانیا سیسیل تحصیل کرد و فعالیت هنری خود را به عنوان یک طراح با استعداد آغاز کرد. وی در سال ۱۸۹۹ برای آموزش به عنوان یک هنرمند به رم رفت و ابتدا با جیووانی ماریا ماتالونی، هنرمندی که در زمینه پوسترهای تبلیغاتی تخصص داشت، دروس نقاشی را فرا گرفت. مهارت بوچینی در ایجاد آهنگ های جذاب در کارتون ها و پوسترها در طول زندگی حرفه ای با او ماند. این کار تجاری همچنین درآمد کمی برای حمایت از آموزش او به عنوان یک هنرمند خوب فراهم کرد.
حرفه و دوران نوجوانی
در سال ۱۹۰۲، او وارد استودیوی نقاش معروف جاکومو بالا شد و با دانش آموز همکار خود جینو سورینی دیدار کرد. همانطور که در تابلو مرد جوان در کنار رودخانه دیده می شود، این دو هنرمند جوان اغلب برای ترسیم مناظر از مرکز شهر خارج می شدند. بالا به خاطر تقسیم گرایی سبک ایتالیایی که پایه علمی پوینتیلیسم (نقاشی نقطه نقطه) را داشت، مشهور بود، اما با رویکرد شهودی تری در استفاده از ضربه های رنگی شناخته می شد.
عکس شخصی Boccioni که در سال ۱۹۰۵ و در حالی که هنوز با Balla تمرین می کرد، کشیده شده، به همین سبک است. این تنها نقاشی بوچینی بود که در آن سال در نمایشگاه سالانه Società degli Amatori e Cultori در رم پذیرفته شد. او در تالار امتناع شده ها، محلی برای هنرمندانی که توسط سالن رسمی رد شده بودند، دیگران را نشان داد.
بوچینی که می خواست شهری با آوانگارد هنری تثبیت شده تر را کشف کند، در سال ۱۹۰۶ به پاریس رفت. او شهر و هنرمندان مدرن آن را نشاط آور یافت. سال بعد او به ونیز نقل مکان کرد (با توقف هایی در روسیه، ورشو، وین و پادوا) و در آنجا کار چاپ را آموخت. چاپ های او در این دوره دوستان، همسایگان و مادرش را به تصویر می کشد. (۱۹۹۰) آنها همچنین اشاره به علاقه فزاینده او به شهر صنعتی دارند که پس از انتقال او به میلان در آگوست ۱۹۰۷ موضوع جدیتر شد.
مانفیست
در میلان بوچینی با شاعر F. T. Marinetti، رهبر (و در آن زمان تنها پیرو) جنبش آینده گرایی دیدار کرد. در فوریه سال ۱۹۰۹ مارینتی مانیفست معروف خود را در روزنامه فرانسوی Le Figaro منتشر کرد و خواستار آن شد که فرهنگ ایتالیا دیگر به عقب نگاه نکند و مدرنیته را بپذیرد. در سال ۱۹۱۰ بوچینی به همراه نقاشان میلانی، کارلو کارا و لوئیجی روسولو، “مانیفست نقاشان آینده نگر” را نوشتند که بالا و سورینی نیز آن را امضا کردند. این مانیفست اشتیاق مارینتی به تازگی و انزجار وی از سنت هنری را به اشتراک گذاشت، اما نتوانست آنچه را که نقاشی آینده نگرانه نشان می دهد، بیان کند و منجر به پیگیری ” Technical Manifesto of Futuristic Painting” شود.
این مانیفست خواستار کنار گذاشتن موضوعات سنتی بود. در عوض آینده پژوهان پس از اظهارات مارینتی در “بنیانگذاری و مانیفست آینده پژوهی” زندگی مدرنی را که آنها را احاطه کرده است، ترسیم می کنند: ما باید امواج جزر و مدی چند رنگ و چند صدایی انقلاب را در کلان شهر مدرن بخوانیم.
اولین نقاشی مهم آینده گرای بوچینی (The City Rises 1910؛ موزه هنرهای مدرن- نیویورک) مظهر این اعلامیه است. این بوم در مقیاس بزرگ است و این اثر کار روزمره این کارگران گمنام را به یک صحنه بزرگ تبدیل می کند – عنوان اصلی این اثر Lavoro بود. بوچینی خود آن را “ترکیبی عالی از کار، نور و حرکت” خواند. پرتوهای نوری که از قسمت هایی از بوم عبور می کنند، حالت های مخدوش مردم و حیوانات و پالت رنگ روشن همه احساس پویایی حرکت نقاشی را تقویت می کنند. با این وجود میلان شهر صنعتی، هنوز هم به طور عمده با کشاورزی موفق بود و بنابراین تصویر و طرح های کشیده شده آن نه بر روی یک ماشین، بلکه یک اسب متمرکز است.
سبک ها
نورپردازی خیابانی اخیراً نصب شده در میلان همچنین سوژه های جدید شهری و همچنین جلوه های نوری جدید را به بوچینی نسبت می دهند. او تاریکی دو صحنه از ناآرامی ها را به تصویر کشید، شورش تصویری و تقسیم گرایانه (۱۹۱۰ ؛ Pinacoteca di Brera، میلان) و شورش تقریباً انتزاعی و بسیار رنگارنگ (۱۹۱۱ ؛ موزه هنرهای مدرن، نیویورک)
“مانیفست فنی” ادعا می کند: “رنگ پریدگی زنی که به ویترین یک جواهر فروشی چشم دوخته است بیش از همه منشورهای جواهراتی که او را مجذوب خود می کنند، کم رنگ است”. تصوری که بوچینی در بت مدرن خود شکل داد (۱۹۱۱ ؛ مجموعه Estorick ایتالیایی) موزه هنر، لندن.
در این نقاشی های ابتدایی آینده گرایانه، مانند کارهای قبلی مثل نقاشی او برای رویا (۹/۱۹۰۸ ؛ مجموعه خصوصی)، تأثیر نمادگرایی و اکسپرسیونیسم – از هنرمندان ایتالیایی مانند جیووانی سگانتینی و گئتانو پروویاتی و چهره های بین المللی مانند Edvard Munch – هنوز هم مشهود است. با این حال تغییر در سبک بوچینی در اواخر سال ۱۹۱۱ هنگامی که او در سفر به پاریس با هنر کوبیسم روبرو شد، رخ داد. برای اولین بار، بوچینی در نقاشی معشوقش اینس صورت را با هواپیما تقسیم کرد، به روشی مشابه تصویر پیکاسو از معشوقش فرناندن در سال ۱۹۰۹.
علاقه بوچینی به کوبیسم بیشتر در دو نسخه از ایالت های سه گانه ذهن وجود دارد (نسخه اول: ۱۹۱۱، Museo del Novecento، میلان ؛ نسخه دوم: ۱۹۱۱، موزه هنرهای مدرن، نیویورک). همانطور که عنوان می کند، هر دو مجموعه عکس مربوط به هدف بوچینی برای به تصویر کشیدن ذهنیت ها است، مثل خداحافظی، کسانی که به سفر می روند و کسانی که عقب می مانند.
همانطور که در طرح نسخه اول خداحافظی ۱۹۱۱ و نقاشی جوهری پس از نسخه دوم کسانی که می روند (۱۹۱۲) مشخص است، بوچینی استفاده کوبیستی از اعداد کلاژ مانند و خطوط مستقیمی که صفحات فضایی را به سبک بیانگرایانه تری تقسیم می کند، مانند فیلم زندگی با بندریلا نوشته شده توسط ژرژ براک (۱۹۱۱). با این حال بوچینی این نقوش را برای اهداف Futurist به کار برد: هواپیماهای جدا شده پویایی ضمنی را نشان می دهند و خطوط مستقیم به “خطوط نیرو” تبدیل می شوند که حرکت را نشان می دهند. در Elasticity (1912 ؛ Museo del Novecento، میلان) تصویر اسب و سوار شکسته شده است، نه برای تجزیه و تحلیل و ارایه صاف حجم آنها، بلکه برای گرفتن و نمایش پویایی آنها، ترکیب آنها با ستون ها و آوردن تماشاگر به داخل مرکز بوم حرفه ای کشیده شده است.
مجسمه سازی
برخلاف کوبیست ها، بوچینی معمولاً سوژه های متحرک را انتخاب می کرد. با این حال به پیروی از ایده های فیلسوف فرانسوی، هنری برگسون، وی معتقد بود که اشیای بی جان حرکت ذاتی دارند. توسعه یک بطری در فضا (۱۹۱۳) اولین مجسمه ای است که در طبیعت به نمایش گذاشته شده و در طبیعت بی حرکت است و کمتر از یک سال ساخته شد، که وی به دوست خود ویکو بائر نوشت: این روزها من وسواس مجسمه سازی دارم! من معتقدم که یک نگاه اجمالی در مورد بازسازی کامل آن هنر کشف کرده ام.
با استفاده از یک جسم ایستا، بوچینی می تواند انرژی در حال پخش شدن بطری را نشان دهد که به نظر می رسد از شکل اصلی خود خارج می شود.
مجسمه او فرم های منحصر به فرد خود را دارند؛ تداوم در فضا، حرکت پیکره پرانتز و حرکت هوای جابجا شده در اطراف آن را نشان می دهد. بوچینی معتقد بود که “پویایی پلاستیکی” فقط از طریق ترکیبی از حرکت نسبی (حرکت در ارتباط با یک محیط) و حرکت مطلق (پویایی ذاتی یک جسم) حاصل می شود. برخلاف آینده پژوهان دیگر، مانند Balla که می خواست حرکت را از طریق تکرار اندام به تصویر بکشد، بوچینی می خواست فرم های منفردی را ایجاد کند که حرکت را بیان می کند – بنابراین فرم های منحصر به فرد او در اوج فعالیت مجسمه سازی اش دیده می شود.
قبل از این مجسمه های گچی، بوچینی در رسانه های ترکیبی کارهای سه بعدی ساخته بود که هم اکنون همه آنها نابود شده اند. نسخه گچی Antigraceful 1913 ؛ Galleria Nazionale d’Arte Moderna، رم؛ بازیگران برنز MMA ،۱۹۵۰ بدون برجستگی های فلزی زنده مانده است – نسخه های فیزیکی “خطوط نیرو” – که مجسمه نیم تنه مادر هنرمند ساخته شده است.
نقاشی های او را بیشتر رسانه ترکیبی نشان می دهد که چگونه او با تلاقی دادن یک قاب پنجره واقعی در یک نیم تنه، شکل و محیط را به معنای واقعی تر ادغام می کند. بوچینی در ۱۹۱۴ با پویایی یک اسب سریع و خانه ها (مجموعه پگی گوگنهایم، ونیز) به رسانه های مختلط بازگشت.
پس از اینکه بوچینی در سال ۱۹۱۴ تئوری پردازی درباره هنر خود را در زمینه نقاشی و مجسمه سازی آینده نگر منتشر کرد، سبک وی تغییر کرد. به جای به تصویر کشیدن پویایی، علاقه او به حل فضا با رنگ و کار پل سزان پس از امپرسیونیست افزایش یافت. کارگران مجاور خیابان ۱۹۱۴، در عوض خود بوم از طریق لکه های روشن و پاستلی در سطح آن، به مکان حرکت تبدیل می شود و چشم بیننده را از اشکال درهم و برهم ترسیم می کند.
مرگ آمبرتو بوچینی (Umberto Boccioni)
بوچینی مانند دیگر آینده پژوهان همکارش، یک مداخله گر مشتاق بود و برای ورود ایتالیا به جنگ جهانی اول در کنار متحدین کار می کرد. وقتی ایتالیا در سال ۱۹۱۵ وارد جنگ شد، او داوطلبانه به جنگ رفت. در آگوست ۱۹۱۶، هنگام تمرینات سواره نظامی با هنگ خود، بوچینی از اسب افتاد. وی روز بعد در سی و سه سالگی درگذشت. علی رغم مرگ زودرس، وی همچنان بهترین هنرمند شناخته شده جنبش آینده گرایی (Futurism) است.
دیگر آثار برجسته و مهم آمبرتو بوچینی (Umberto Boccioni)
مجله اینترنتی تحلیلک