جمعه/ 7 دی / 1403
Search
Close this search box.

باب چهارم گلستان سعدی در فواید خاموشی با معنی کامل

همراهان عزیز و محترم مجله اینترنتی تحلیلک، در این مطلب گلچینی از زیباترین حکایت های باب چهارم گلستان سعدی در فواید خاموشی را به همراه معنی برای شما آورده ایم.

باب چهارم گلستان سعدی در فواید خاموشی با معنی کامل

همراهان عزیز و محترم مجله اینترنتی تحلیلک، در این مطلب گلچینی از زیباترین حکایت های باب چهارم گلستان سعدی در فواید خاموشی را به همراه معنی برای شما آورده ایم. سعدی شیرازی شاعر و نویسنده بزرگ ایران که یکی از ارکان زبان و ادبیات فارسی به حساب می‌آید، اثر مشهور خود گلستان را در سال ۶۵۶ ه.ق تصنیف کرد و خیلی زود آوازه این کتاب در تمام آفاق پیچید و قرن‌هاست که در سراسر قلمرو زبان فارسی و همچنین بسیاری از کشورهای اسلامی و غیره آن را به عنوان واحد درسی مطالعه و بررسی می‌کنند.

حشر و نشر سعدی با اشخاص مختلف و متنوع و تامل در رفتار و خلقیات آن‌ها باعث شده تا در گلستان از طبقات مختلف مردم سخن به میان آید. یکی از جهات محبوبیت گلستان سعدی همین جامعیت و جهان شمولی آن باشد که به عموم اشخاص و طبقات پرداخته و از آنها سخن گفته است.

باب چهارم گلستان سعدی در فواید خاموشی با معنی کامل

باب چهارم گلستان سعدی در فواید خاموشی با معنی کامل

باب چهارم گلستان سعدی در فواید خاموشی با معنی کامل

حکایت بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد

بازرگانی را هزار دینار خسارت افتادزیان رسید (۱). پسر را گفت: باید که این سخن با هیچ کس در میان ننهی.

گفت: ای پدر، فرمان تو راستحُکم حُکم تو است (۲) ولیکن می خواهم که بدانم در این چه مصلحت است؟

باب چهارم گلستان سعدی در فواید خاموشی با معنی کامل
باب چهارم گلستان

گفت: تا مصیبت دو نشود: یکی نقصان مایهکاهش سرمایه (۳) و دیگر شماتت همسایه.

مگوی اندهِ خویش با دشمنان
که لا حول گویند شادی کنان

معنی کلمات و عبارات دشوار

۱. زیان رسید

۲. دستور از تو است، حُکم حُکم تو است

۳. کاهش سرمایه

******************************

باب چهارم گلستان سعدی در فواید خاموشی

حکایت جوانی خردمند از فنون فضایل حظی وافر داشت

جوانی خردمند از فنون فضایلانواع هنرها (۱) حظینصیب/ بهره (۲) وافر داشت و طبعی نافرکم گوی و دوری گزین (۳)، چندان که در محافل دانشمندان نشستی سخن نگفتی. باری پدرش گفت: ای پسر، تو نیز آنچه دانی بگوی.

گفت: ترسم که بپرسندم از آنچه ندانم و شرمساری برم

باب چهارم گلستان سعدی در فواید خاموشی

باب چهارم گلستان سعدی در فواید خاموشی

آن شنیدی که صوفیی می‌کوفت
زیر نعلین خویش میخی چند؟

آستینش گرفت سرهنگی
که: بیا نعل بر ستوری بند

معنی لغات و عبارت های دشوار

۱. انواع هنرها

۲. نصیب/ بهره

۳. کم گوی و دوری گزین

*******************

باب چهارم گلستان سعدی در فواید خاموشی

حکایت هرگز کسی به جهل خویش اقرار نکند

یکی از حکما شنیدم که می‌گفت: هرگز کسی به جهل خویش اقرار نکند مگر آن کس که چون دیگری در سخن باشد همچنان تمام ناگفته، سخن آغاز کند.

باب چهارم گلستان سعدی در فواید خاموشی
باب چهارم گلستان سعدی

سخن را سرست، اى خردمند و بُن
میاور سخن در میان سخن

خداوند تدبیر و فرهنگ و هوش
نگوید سخن، تا نبیند خموش

****************

باب چهارم گلستان سعدی در فواید خاموشی

حکایت نه هر سخن که برآید بگوید اهل شناخت

تنی چند از بندگان سلطان محمود گفتند حسن میمندیوزیر معروف سلطان محمود و مسعود غزنوی (۱) را که: سلطان امروز تو را چه گفت در فلان مصلحتصلاح اندیشی در کاری (۲)؟

گفت: بر شما هم پوشیده نماند.

گفتند: آنچه با تو گوید با امثال ما گفتن روا ندارد که تو ظهیر سریر سلطنت و مُشیر تدبیر مملکتیپشتیبان تخت پادشاهی و رایزن در کشورداری (۳).

گفت: به اعتماد آن که داند که با کس نگویم، پس چرا می‌پرسید؟

باب چهارم گلستان سعدی در فواید خاموشی
باب چهارم در فواید خاموشی

نه هر سخن که برآید، بگوید اهل شناخت
به سرّ شاه سر خویشتن نشاید باخت

باب چهارم گلستان سعدی در فواید خاموشی با معنی

معنی لغات و عبارت های دشوار

۱. وزیر معروف سلطان محمود و مسعود غزنوی

۲. صلاح اندیشی در کاری

۳. پشتیبان تخت پادشاهی و رایزن در کشورداری

*****************

باب چهارم گلستان سعدی در فواید خاموشی

حکایت موذن مسجد سنجار

یکی در مسجد سنجارشهری از ناحیه موصل در کشور عراق(۱) بتطوُّعبقصد قربت و طاعت (۲) بانگ نمازاذان (۳) گفتی به ادائی که مستمعان از او نفرت گرفتندی و صاحب مسجد امیری بود عادل، نیکو سیرت، نمی‌خواستش که دل آزرده شود.

گفت: ای جوانمرد، این مسجد را مؤذنانند قدیم، هر یکی را پنج دینار می دهم، تو را ده دینار بدهم تا جایی دیگر روی.

بر این سخن اتفاق افتادموافقت شد (۴) و برفت.

بعد از مدتی به گذری پیش امیر باز آمد و گفت: ای امیر بر من حیف کردیستم کردی (۵) که به ده دینارم ازان بقعه روان کردی که این جا که رفته‌ام بیست دینارم همی‌دهند که جای دیگر روم و قبول نمی‌کنم.

امیر بخندید و گفت: زینهار تا نستانی که به پنجاه دینار راضی گردند.

باب چهارم گلستان سعدی در فواید خاموشی

به تیشه کس نخراشد ز روی خارا گل
چنان که بانگ درشت تو می خراشد دل

باب چهارم گلستان سعدی در فواید خاموشی با معنی

معنی لغات و عبارت های دشوار

۱. شهری از ناحیه موصل در کشور عراق

۲. بجای آوردن آنچه بر شخص واجب نیست، بقصد قربت و طاعت

۳. اذان

۴. موافقت شد

۵. ستم کردی

**********************

باب چهارم گلستان سعدی

حکایت ناخوش آوازی به بانگ بلند قرآن همی خواند

ناخوش آوازی به بانگ بلند قرآن همی‌ خواند. صاحبدلی بر او بگذشت، گفت: تو را مشاهرهاجرت ماهانه (۱) چندست؟

گفت: هیچ.

گفت: پس چرا زحمت خود همی ‌دهی؟

گفت: از بهر خدا می‌خوانم.

گفت: از بهر خدا مخوان

باب چهارم گلستان سعدی در فواید خاموشی
باب چهارم گلستان سعدی با معنی

گر تو قرآن بدین نمط خوانی
ببری رونق مسلمانی

معنی شعر گر تو قرآن بدین نمط خوانی / ببری رونق مسلمانی: اگر تو قرآن را به این شکل و روش بخوانی از فرط بد بودن آن آبرو و رونق مسلمانی را از بین خواهی برد.

معنی کلمات دشوار

۱. اجرت ماهانه

 

همچنین برای مطالعه باب پنجم گلستان سعدی اینجا را کلیک کنید.

 

مجله اینترنتی تحلیلک

3 2 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
1 دیدگاه
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
نهال
1 سال قبل

خیلی خوبه اما لطفا داستان های متشابه هم بیارید

1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x