شنبه/ 17 آذر / 1403
Search
Close this search box.
شرح غزل 229 حافظ / بخت از دهان دوست نشانم نمی‌ دهد

شرح غزل ۲۲۹ حافظ / بخت از دهان دوست نشانم نمی‌ دهد

در این مطلب به غزل 229 حافظ با مطلع بخت از دهان دوست نشانم نمی‌ دهد پرداختیم و ضمن ارائه نسخه صحیح این شعر به شرح و تفسیر آن پرداخته ایم.

غزل ۲۲۹ حافظ (بخت از دهان دوست نشانم نمی‌ دهد) به همراه شرح

شرح غزل ۲۲۹ حافظ / بخت از دهان دوست نشانم نمی‌ دهد

بخت از دهان دوست نشانم نمی‌ دهد
دولت خبر ز راز نهانم نمی‌ دهد

از بهر بوسه‌ ای ز لبش جان همی‌ دهم
اینم همی‌ ستاند و آنم نمی‌ دهد

مردم در این فراق و در آن پرده راه نیست
یا هست و پرده دار نشانم نمی‌ دهد

زلفش کشید باد صبا چرخ سفله بین
کان جا مجال باد وزانم نمی‌ دهد

چندان که بر کنار چو پرگار می‌ شدم
دوران چو نقطه ره به میانم نمی‌ دهد

شکر به صبر دست دهد عاقبت ولی
بد عهدی زمانه زمانم نمی‌ دهد

گفتم روم به خواب و ببینم جمال دوست
حافظ ز آه و ناله امانم نمی‌ دهد

بیشتر بخوانید: زندگینامه حافظ شیرازی شاعر و حکیم قرن هشتم

شرح غزل 229 حافظ / بخت از دهان دوست نشانم نمی‌ دهد
شرح غزل ۲۲۹ حافظ / بخت از دهان دوست نشانم نمی‌ دهد

شرح غزل ۲۲۹ حافظ (شرح غزل بخت از دهان دوست نشانم نمی‌ دهد)

بخت از دهان دوست نشانم نمی‌ دهد
دولت خبر ز راز نهانم نمی‌ دهد

بخت بد از دهان زیبا و کوچک معشوق نشانی به من نمی دهد و اقبال و سعادت از راز پنهانی دهان او من را آگاه نمی سازد.

بیشتر بخوانید: حافظ شیرازی شاعری بی همتا

از بهر بوسه‌ ای ز لبش جان همی‌ دهم
اینم همی‌ ستاند و آنم نمی‌ دهد

برای یک بوسه از لبان شیرین معشوق جان می دهم و او جانم را می گیرد ولی بوسه ای نمی دهد.

مردم در این فراق و در آن پرده راه نیست
یا هست و پرده دار نشانم نمی‌ دهد

در اشتیاق دیدار معشوق و دوری از او جانم به لب رسید و مُردم ولی به سراپرده او راه نیافتم و به وصال نرسیدم یا شاید راهی هست ولی نگهبان بارگاه یار آن را به من نشان نمی دهد.

پرده دار: نگهبان، دربان سراپرده

بیشتر بخوانید: حافظ انسان شناس بزرگ؛ نوشته ای از دکتر دینانی

زلفش کشید باد صبا چرخ سفله بین
کان جا مجال باد وزانم نمی‌ دهد

نسیم صبا زلف تابدار و پیچیده معشوق را در دست گرفت و کشید. پستی و فرومایگی روزگار را نگاه کن که به قدر باد صبا هم به من فرصت دست زدن به زلف یار را نمی دهد.

سفله: پست و فرومایه

چندان که بر کنار چو پرگار می‌ شدم
دوران چو نقطه ره به میانم نمی‌ دهد

هرقدر مانند شاخه متحرک پرگار از کنار حرکت می کردم و حیران و سرگردان بودم، روزگار مانند نقطه پرگار فرصت آمدن به درون دایره را به من نمی دهد تا لحظه ای بیاسایم و آرام بگیرم.

شکر به صبر دست دهد عاقبت ولی
بد عهدی زمانه زمانم نمی‌ دهد

لذات و خوشی های روزگار سرانجام با صبر و شکیبایی به دست می آید ولی پیمان شکنی و بی وفایی روزگار را نگاه کن که به من فرصت نمی دهد تا از این خوشی ها استفاده کنم.

شکر: استعاره از لذت ها و خوشی های زندگی

بیشتر بخوانید: بررسی رزق و روزی در اشعار حافظ شیرازی

گفتم روم به خواب و ببینم جمال دوست
حافظ ز آه و ناله امانم نمی‌ دهد

با خود گفتم به خواب می روم و چهره زیبای معشوق را می بینم ولی حافظ با آه و ناله خود به من فرصت آن را نمی دهد.

 

در این شرح غزل حافظ از کتاب های حافظ نامه و شاخ نبات حافظ نیز استفاده شده است.

حافظ نامه؛ که به مفاهیم کلیدی ابیات دشوار حافظ توسط بهاء الدین خرمشاهی پرداخته شده است.

شاخ نبات حافظ؛ شرح غزل حافظ است که توسط دکتر محمدرضا برزگر خالقی نوشته شده است.

 

مجله اینترنتی تحلیلک

تعبیر فال شرح غزل ۲۲۹ حافظ / بخت از دهان دوست نشانم نمی‌ دهد

از رسیدن به مقصود و خواسته قلبت ناامید شده‌ای. احساس می‌کنی بدشانس هستی و در کارهایت با ضرر و زیان مواجه می‌شوی. تا می‌توانی ناامیدی را از خود دور کن و برای رسیدن به نتیجه دلخواه از خودت صبر و بردباری نشان بده. شک و تردید جایی در دل تو ندارد، پس با اراده‌ای قوی در تلاش باش که بهترین تصمیمات را بگیری. گوشه‌گیری و دوری از معاشرت دیگران به صلاح تو نیست. به میان جمع برو و با مردم بجوش. بدون تلاش و زحمت هیچ چیز به آسانی بدست نمی‌آید. بالاخره روزی سختی‌ها تمام می‌شود و روزهای خوش فراخواهد رسید.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x