دوشنبه/ 5 آذر / 1403
Search
Close this search box.
شرح غزل 240 حافظ / ابر آذاری برآمد باد نوروزی وزید

شرح غزل ۲۴۰ حافظ / ابر آذاری برآمد باد نوروزی وزید

در این مطلب به غزل 240 حافظ با مطلع ابر آذاری برآمد باد نوروزی وزید پرداختیم و ضمن ارائه نسخه صحیح این شعر به شرح و تفسیر آن پرداخته ایم.

غزل ۲۴۰ حافظ (ابر آذاری برآمد باد نوروزی وزید) به همراه شرح

شرح غزل ۲۴۰ حافظ / ابر آذاری برآمد باد نوروزی وزید

ابر آذاری برآمد باد نوروزی وزید
وجه می می‌ خواهم و مطرب که می‌ گوید رسید

شاهدان در جلوه و من شرمسار کیسه‌ ام
بار عشق و مفلسی صعب است می‌ باید کشید

قحط جود است آبروی خود نمی‌ باید فروخت
باده و گل از بهای خرقه می‌ باید خرید

گوییا خواهد گشود از دولتم کاری که دوش
من همی‌ کردم دعا و صبح صادق می‌ دمید

با لبی و صد هزاران خنده آمد گل به باغ
از کریمی گوییا در گوشه‌ ای بویی شنید

دامنی گر چاک شد در عالم رندی چه باک
جامه‌ ای در نیک نامی نیز می‌ باید درید

این لطایف کز لب لعل تو من گفتم که گفت
وین تطاول کز سر زلف تو من دیدم که دید

عدل سلطان گر نپرسد حال مظلومان عشق
گوشه گیران را ز آسایش طمع باید برید

تیر عاشق کش ندانم بر دل حافظ که زد
این قدر دانم که از شعر ترش خون می‌ چکید

بیشتر بخوانید: زندگینامه حافظ شیرازی شاعر و حکیم قرن هشتم

شرح غزل 240 حافظ / ابر آذاری برآمد باد نوروزی وزید
شرح غزل ۲۴۰ حافظ / ابر آذاری برآمد باد نوروزی وزید

شرح غزل ۲۴۰ حافظ (شرح غزل ابر آذاری برآمد باد نوروزی وزید)

ابر آذاری برآمد باد نوروزی وزید
وجه می می‌ خواهم و مطرب که می‌ گوید رسید

ابر بهاری آشکار شد و نسیم نوروزی شروع به وزیدن کرد. در چنین فصلی پولی برای می و مطرب می خواهم. کیست که بگوید وجه تو رسید و فراهم شد؟

آذر: ششمین ماه از ما های سریانی، ماه اول بهار

شاهدان در جلوه و من شرمسار کیسه‌ ام
بار عشق و مفلسی صعب است می‌ باید کشید

معشوقان زیبا در حال جلوه گری و خودنمایی هستند و من از کیسه خالی خود شرمنده ام. چه می شود کرد. کشیدن بار عشق و تنگ دستی هرچند بسیار سخت و دشوار است ولی باید آن را تحمل کرد و به دوش کشید.

صعب: دشوار

بیشتر بخوانید: حافظ شیرازی شاعری بی همتا

قحط جود است آبروی خود نمی‌ باید فروخت
باده و گل از بهای خرقه می‌ باید خرید

بخشش و جوانمردی کمیاب است پس نباید با طلب و درخواست آبروی خود را ریخت بلکه باید با به گرو گذاشتن خرقه گل و شراب خرید.

گوییا خواهد گشود از دولتم کاری که دوش
من همی‌ کردم دعا و صبح صادق می‌ دمید

گویی به برکت بخت و اقبال نیک گره از کارم گشوده خواهد شد زیرا دیشب پیوسته تا سحر دعا می کردم و همراه با من صبح صادق در حالی که طلوع می کرد، نفس می زد و آمین می گفت.

با لبی و صد هزاران خنده آمد گل به باغ
از کریمی گوییا در گوشه‌ ای بویی شنید

گل با یک لب و صد هزار خنده شادمان به باغ آمد. گویی از جوانمرد و بخشنده ای در گوشه ای خبری شنیده و بویی برده است.

بیشتر بخوانید: حافظ انسان شناس بزرگ؛ نوشته ای از دکتر دینانی

دامنی گر چاک شد در عالم رندی چه باک
جامه‌ ای در نیک نامی نیز می‌ باید درید

اگر در عالم رندی و لاابالی گری دامنی چاک شد و آبرویی ریخته شد، باکی نیست. باید در نیک نامی هم جامه ای پاره گردد و رنج و زحمتی کشیده شود. یعنی پس از بدنامی و رسوایی باید مدتی نیز در نیک نامی سپری کرد.

این لطایف کز لب لعل تو من گفتم که گفت
وین تطاول کز سر زلف تو من دیدم که دید

این نکته های ظریف و لطیفی که من از لب سرخ تو بیان کردم، چه کسی گفته است؟ و این ستمی که من از زلف زیبا و تابدارت دیدم، چه کسی دیده است؟

عدل سلطان گر نپرسد حال مظلومان عشق
گوشه گیران را ز آسایش طمع باید برید

اگر عدالت پادشاه حال ستم دیدگان عشق را جویا نشود و از آنها دلجویی نکند پس باید خلوت نشینان از آسایش چشم پوشی کنند.

بیشتر بخوانید: بررسی رزق و روزی در اشعار حافظ شیرازی

تیر عاشق کش ندانم بر دل حافظ که زد
این قدر دانم که از شعر ترش خون می‌ چکید

نمی دانم چه کسی بر دل حافظ تیر عاشق کشی زد. فقط این اندازه می دانم که از شعر لطیف و باطراوت او خون می چکد.

 

در این شرح غزل حافظ از کتاب های حافظ نامه و شاخ نبات حافظ نیز استفاده شده است.

حافظ نامه؛ که به مفاهیم کلیدی ابیات دشوار حافظ توسط بهاء الدین خرمشاهی پرداخته شده است.

شاخ نبات حافظ؛ شرح غزل حافظ است که توسط دکتر محمدرضا برزگر خالقی نوشته شده است.

 

مجله اینترنتی تحلیلک

تعبیر فال شرح غزل ۲۴۰ حافظ / ابر آذاری برآمد باد نوروزی وزید

چند وقت است که از لحاظ مالی دچار رکود و بی‌پولی شده‌ای و این موضوع تو را نگران کرده است که مبادا نداری باعث شود به آنچه که دوست داری نرسی. حافظ مژده می‌دهد که صبح روشن بالاخره طلوع می‌کند و تمام این تاریکی‌ها تمام می‌شود. پس غرور و آبروی خود را به خاطر مسائل کوچک و جزئی خدشه دار مکن. آنچه باعث حفظ آبروی تو می‌شود این است که به هرچه داری قناعت کنی و بلند پروازی را کنار بگذاری. در راه دوستی محکم، یکرنگ و صادق باش. سعی کن عدالت را رعایت کنی و همه دوستان را با یک چشم نگاه کنی. وقتی خداوند بخشنده و مهربان را داری، دلواپسی معنایی ندارد.

3 2 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
1 دیدگاه
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
mina
7 ماه قبل

ترجمه عالی و روان

1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x