غزل ۳۰۱ حافظ (ای دل ریش مرا با لب تو حق نمک) به همراه شرح
شرح غزل ۳۰۱ حافظ / ای دل ریش مرا با لب تو حق نمک
ای دل ریش مرا با لب تو حق نمک
حق نگه دار که من می روم الله معک
تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس
ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک
در خلوص منت ار هست شکی تجربه کن
کس عیار زر خالص نشناسد چو محک
گفته بودی که شوم مست و دو بوست بدهم
وعده از حد بشد و ما نه دو دیدیم و نه یک
بگشا پسته خندان و شکر ریزی کن
خلق را از دهن خویش مینداز به شک
چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد
من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک
چون بر حافظ خویشش نگذاری باری
ای رقیب از بر او یک دو قدم دور ترک
بیشتر بخوانید: زندگینامه حافظ شیرازی شاعر و حکیم قرن هشتم
شرح غزل ۳۰۱ حافظ (شرح غزل ای دل ریش مرا با لب تو حق نمک)
ای دل ریش مرا با لب تو حق نمک
حق نگه دار که من می روم الله معک
ای معشوقی که دل مجروح و آزرده من با لب شیرین و نمکین تو حق دوستی و هم صحبتی دارد، حق این دوستی را نگه دار که من می روم. خدا به همراهت باشد.
ریش: آزرده و مجروح
حق نمک: حق دوستی و هم صحبتی
الله معک: خدا با تو و نگهدارت باشد.
تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس
ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک
ای معشوق تو آن گوهر پاکیزه سرشتی هستی که حاصل تسبیح فرشتگان در عالم ملکوت ذکر خیر و خوبی توست.
بیشتر بخوانید: حافظ شیرازی شاعری بی همتا
در خلوص منت ار هست شکی تجربه کن
کس عیار زر خالص نشناسد چو محک
ای معشوق اگر در پاکی و صداقت عشق من شک و تردید داری من را بیازمای، زیرا که کسی بدون سنگ محک نمی تواند عیار زر خالص را بشناسد. یعنی تو همچون محکی هستی که کسی مانند تو نمی تواند زر خالص عشقم را بشناسد.
گفته بودی که شوم مست و دو بوست بدهم
وعده از حد بشد و ما نه دو دیدیم و نه یک
ای معشوق به من گفته بودی که در حال مستی دو بوسه به تو می دهم. افسوس که وعده از حد گذشت و ما نه تنها دو بوسه بلکه یک بوسه هم ندیدیم.
بیشتر بخوانید: حافظ انسان شناس بزرگ؛ نوشته ای از دکتر دینانی
بگشا پسته خندان و شکر ریزی کن
خلق را از دهن خویش مینداز به شک
ای معشوق دهان پسته مانند خندانت را باز کن و سخنان شیرین و دلنشین بگو که اگر چنین نکنی در دهان داشتن تو مردم به شک و تردید می افتند.
پسته خندان: استعاره از لب خندان و زیبای معشوق
چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد
من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک
اگر روزگار برخلاف میل و آرزوی من گردش کند آن را برهم می زنم. من آن کسی نیستم که از گردش روزگار خواری و ذلت را تحمل کنم.
بیشتر بخوانید: بررسی رزق و روزی در اشعار حافظ شیرازی
چون بر حافظ خویشش نگذاری باری
ای رقیب از بر او یک دو قدم دور ترک
ای نگهبان یار، اکنون که نمی گذاری معشوق نزد حافظ خود بماند و به وصالش برسد، دست کم از کنار او اندکی دوتر بایست.
بر: نزد، پیش
باری: حداقل، دست کم
در این شرح غزل حافظ از کتاب های حافظ نامه و شاخ نبات حافظ نیز استفاده شده است.
حافظ نامه؛ که به مفاهیم کلیدی ابیات دشوار حافظ توسط بهاء الدین خرمشاهی پرداخته شده است.
شاخ نبات حافظ؛ شرح غزل حافظ است که توسط دکتر محمدرضا برزگر خالقی نوشته شده است.
مجله اینترنتی تحلیلک