یکشنبه/ 20 آبان / 1403
Search
Close this search box.
شرح غزل 486 حافظ / بلبل ز شاخ سرو به گلبانگ پهلوی

شرح غزل ۴۸۶ حافظ / بلبل ز شاخ سرو به گلبانگ پهلوی

در این مطلب به غزل 486 حافظ با مطلع بلبل ز شاخ سرو به گلبانگ پهلوی پرداختیم و ضمن ارائه نسخه صحیح این شعر به شرح و تفسیر آن پرداخته ایم.

غزل ۴۸۶ حافظ (بلبل ز شاخ سرو به گلبانگ پهلوی) به همراه شرح

شرح غزل ۴۸۶ حافظ / بلبل ز شاخ سرو به گلبانگ پهلوی

بلبل ز شاخ سرو به گلبانگ پهلوی
می‌ خواند دوش درس مقامات معنوی

یعنی بیا که آتش موسی نمود گل
تا از درخت نکته توحید بشنوی

مرغان باغ قافیه سنجند و بذله گوی
تا خواجه می خورد به غزل‌ های پهلوی

جمشید جز حکایت جام از جهان نبرد
زنهار دل مبند بر اسباب دنیوی

این قصه عجب شنو از بخت واژگون
ما را بکشت یار به انفاس عیسوی

خوش وقت بوریا و گدایی و خواب امن
کاین عیش نیست درخور اورنگ خسروی

چشمت به غمزه خانه مردم خراب کرد
مخموریت مباد که خوش مست می‌ روی

دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر
کای نور چشم من بجز از کشته ندروی

ساقی مگر وظیفه حافظ زیاده داد
کاشفته گشت طره دستار مولوی

بیشتر بخوانید: زندگینامه حافظ شیرازی شاعر و حکیم قرن هشتم

شرح غزل 486 حافظ / بلبل ز شاخ سرو به گلبانگ پهلوی
شرح غزل ۴۸۶ حافظ / بلبل ز شاخ سرو به گلبانگ پهلوی

شرح غزل ۴۸۶ حافظ (شرح غزل بلبل ز شاخ سرو به گلبانگ پهلوی)

بلبل ز شاخ سرو به گلبانگ پهلوی
می‌ خواند دوش درس مقامات معنوی

دیشب بلبل بر شاخه درخت سرو با آهنگ دلنشین پهلوی درس مقامات معنوی را می خواند.

یعنی بیا که آتش موسی نمود گل
تا از درخت نکته توحید بشنوی

یعنی بیا که گل، همان آتش موسی را در کوه طور نمایان ساخت تا از درخت گل سخن لطیف و دقیق توحید را بشنوی.

آتش موسی: آتش طور

نمودن: نشان دادن

بیشتر بخوانید: حافظ شیرازی شاعری بی همتا

مرغان باغ قافیه سنجند و بذله گوی
تا خواجه می خورد به غزل‌ های پهلوی

همه بلبلان باغ شاعران خوش سخن و لطیفه گو هستند تا خواجه با شنیدن سرودهای پهلوی شراب بنوشد.

قافیه سنج: کنایه از شاعر

بذله گو: لطیف گو و خوش سخن

جمشید جز حکایت جام از جهان نبرد
زنهار دل مبند بر اسباب دنیوی

جمشید با همه شکوه و بزرگی اش فقط داستان جام جم را از دنیا با خود برد، پس به هوش باش که بر تعلقات زودگذر دنیایی دل نبندی.

زنهار: آگاه باش

اسباب: علت ها، وسیله ها

این قصه عجب شنو از بخت واژگون
ما را بکشت یار به انفاس عیسوی

این داستان شگفت آور را از بخت بد و نامساعد ما بشنو که یار با وجود انفاس عیسوی خود که همه را زنده می کند، ما را کشت.

بیشتر بخوانید: حافظ انسان شناس بزرگ؛ نوشته ای از دکتر دینانی

خوش وقت بوریا و گدایی و خواب امن
کاین عیش نیست درخور اورنگ خسروی

چه خوش است آن زمان که سلطنت فقر داری و آسوده خاطر بر روی حصیر آرمیده ای که این زندگی شاد و خوش لایق تخت پادشاهی نیست.

بوریا: حصیر

اورنگ خسروی: تخت پادشاهی

چشمت به غمزه خانه مردم خراب کرد
مخموریت مباد که خوش مست می‌ روی

ای معشوق چشم زیبای تو با ناز و عشوه مردم را بیچاره و بدبخت کرد. امیدوارم که هرگز دچار خماری و مستی نگردی زیرا که خوش و مستانه راه می روی.

مخموری: خماری

بیشتر بخوانید: بررسی رزق و روزی در اشعار حافظ شیرازی

دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر
کای نور چشم من بجز از کشته ندروی

دهقان پیر چه سخن نغز و لطیفی را به پسر خود گفت که ای عزیز و ای نور دیده من، سرانجام آن چیزی را درو خواهی کرد که کاشته ای.

ساقی مگر وظیفه حافظ زیاده داد
کاشفته گشت طره دستار مولوی

مگر ساقی بیش از اندازه مقرر به حافظ شراب داد که طره دستار مولوی او آشفته و پریشان گشت؟

وظیفه: مستمری، مقرری

دستار مولوی: دستاری بوده که مشایخ صوفیه بر سر می گذاشتند.

 

در این شرح غزل حافظ از کتاب های حافظ نامه و شاخ نبات حافظ نیز استفاده شده است.

حافظ نامه؛ که به مفاهیم کلیدی ابیات دشوار حافظ توسط بهاء الدین خرمشاهی پرداخته شده است.

شاخ نبات حافظ؛ شرح غزل حافظ است که توسط دکتر محمدرضا برزگر خالقی نوشته شده است.

 

مجله اینترنتی تحلیلک

تعبیر فال شرح غزل ۴۸۶ حافظ / بلبل ز شاخ سرو به گلبانگ پهلوی

هرچه در این دنیا بکاری، عاقبت همان را درو خواهی کرد، پس مراقب اعمال و رفتارت باش. پیروزی و شکست انسان نتیجه اعمال و رفتار اوست. در صورت شکست باید به اعمال و رفتار خود نگاه کنی تا اشتباهات و خطاهای خودت را بشناسی و از آن تجربه کسب کنی و چراغ راه آینده سازی. عبوس و ترش‌رو مباش و با دوستان و اطرافیانت با لطف و مهربانی صحبت کن.

4.5 2 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x