جمعه/ 2 آذر / 1403
Search
Close this search box.
شرح غزل 405 حافظ / به جان پیر خرابات و حق صحبت او

شرح غزل ۴۰۵ حافظ / به جان پیر خرابات و حق صحبت او

در این مطلب به غزل 405 حافظ با مطلع به جان پیر خرابات و حق صحبت او پرداختیم و ضمن ارائه نسخه صحیح این شعر به شرح و تفسیر آن پرداخته ایم.

غزل ۴۰۵ حافظ (به جان پیر خرابات و حق صحبت او) به همراه شرح

شرح غزل ۴۰۵ حافظ / به جان پیر خرابات و حق صحبت او

به جان پیر خرابات و حق صحبت او
که نیست در سر من جز هوای خدمت او

بهشت اگر چه نه جای گناهکاران است
بیار باده که مستظهرم به همت او

چراغ صاعقه آن سحاب روشن باد
که زد به خرمن ما آتش محبت او

بر آستانه میخانه گر سری بینی
مزن به پای که معلوم نیست نیت او

بیا که دوش به مستی سروش عالم غیب
نوید داد که عام است فیض رحمت او

مکن به چشم حقارت نگاه در من مست
که نیست معصیت و زهد بی مشیت او

نمی‌ کند دل من میل زهد و توبه ولی
به نام خواجه بکوشیم و فر دولت او

مدام خرقه حافظ به باده در گرو است
مگر ز خاک خرابات بود فطرت او

بیشتر بخوانید: زندگینامه حافظ شیرازی شاعر و حکیم قرن هشتم

شرح غزل 405 حافظ / به جان پیر خرابات و حق صحبت او
شرح غزل ۴۰۵ حافظ / به جان پیر خرابات و حق صحبت او

شرح غزل ۴۰۵ حافظ (شرح غزل به جان پیر خرابات و حق صحبت او)

به جان پیر خرابات و حق صحبت او
که نیست در سر من جز هوای خدمت او

سوگند به جان پیر می فروش و حق دوستی و همنشینی با او که در سرم چیزی جز آرزو و اشتیاق خدمت کردن به او نیست.

بهشت اگر چه نه جای گناهکاران است
بیار باده که مستظهرم به همت او

هرچند بهشت جای گناهکاران نیست، باده بیاور تا بنوشیم و مست گردیم که من به دعا و توجه او پشت گرم و امیدوارم.

مستظهر: پشت گرم و متکی

همت: دعا و توجه کردن

چراغ صاعقه آن سحاب روشن باد
که زد به خرمن ما آتش محبت او

چراغ صاعقه آن ابر لطف و رحمت که بر خرمن هستی ما آتش عشق و محبت انداخت، پیوسته روشن و برقرار باد.

سحاب: ابر

بر آستانه میخانه گر سری بینی
مزن به پای که معلوم نیست نیت او

اگر بر درگاه میکده و خرابات سری افتاده دیدی، با پا مزن و آن را تحقیر نکن زیرا که قصد و نیت او را نمی دانی.

بیشتر بخوانید: حافظ انسان شناس بزرگ؛ نوشته ای از دکتر دینانی

بیا که دوش به مستی سروش عالم غیب
نوید داد که عام است فیض رحمت او

بیا که دیشب در حال مستی و بی خودی فرشته عالم غیب و ملکوت مژده داد که فیض لطف و رحمت او شامل همه خواهد شد.

سروش: جبرئیل، فرشته پیام آور

نوید: مژده

عام: همگی و فراگیر

مکن به چشم حقارت نگاه در من مست
که نیست معصیت و زهد بی مشیت او

این گونه به من مست و مدهوش با چشم حقارت نگاه نکن زیرا که گناه و پارسایی همه با خواست و اراده خداوند انجام می شود.

معصیت: گناه و سرپیچی

بیشتر بخوانید: بررسی رزق و روزی در اشعار حافظ شیرازی

نمی‌ کند دل من میل زهد و توبه ولی
به نام خواجه بکوشیم و فر دولت او

دل من تمایلی به پارسایی و توبه ندارد ولی به خاطر خواجه و شکوه و جلال دستگاه او در این کار کوشش خواهیم کرد.

مدام خرقه حافظ به باده در گرو است
مگر ز خاک خرابات بود فطرت او

پیوسته خرقه حافظ در گرو باده است. یقینا سرشت او را از خاک میخانه آفریده اند.

مدام: پیوسته، شراب

فطرت: سرشت

 

در این شرح غزل حافظ از کتاب های حافظ نامه و شاخ نبات حافظ نیز استفاده شده است.

حافظ نامه؛ که به مفاهیم کلیدی ابیات دشوار حافظ توسط بهاء الدین خرمشاهی پرداخته شده است.

شاخ نبات حافظ؛ شرح غزل حافظ است که توسط دکتر محمدرضا برزگر خالقی نوشته شده است.

 

مجله اینترنتی تحلیلک

تعبیر فال شرح غزل ۴۰۵ حافظ / به جان پیر خرابات و حق صحبت او

در سر به‌جز انجام دادن کار خیر و خدمت به دیگران هدفی نداری اما کسانی در این راه به تو طعنه و کنایه می‌زنند. نگرانی را از وجودت خارج کن که به زودی به موفقیت و پیروزی می‌رسی. غم‌ها و سختی‌ها پایان می‌یابند و جای خودشان را به خوشی‌ها خواهند سپرد. اگر خودپسندی را رها سازی و به ضعف‌های خودت اقرار کنی، می‌توانی راه‌های تازه را آزمایش نمایی. خداوند مهربان و بخشاینده است و از گناهان درمی‌گذرد، به خداوند توکل کن و چشم امید به کمک‌های او داشته باش.

1 1 رای
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x