مجله اینترنتی تحلیلک

سه شنبه/ 4 اردیبهشت / 1403
Search
Close this search box.
شرح غزل 345 حافظ / بی تو ای سرو روان با گل و گلشن چه کنم

شرح غزل ۳۴۵ حافظ / بی تو ای سرو روان با گل و گلشن چه کنم

در این مطلب به غزل 345 حافظ با مطلع بی تو ای سرو روان با گل و گلشن چه کنم پرداختیم و ضمن ارائه نسخه صحیح این شعر به شرح و تفسیر آن پرداخته ایم.

غزل ۳۴۵ حافظ (بی تو ای سرو روان با گل و گلشن چه کنم) به همراه شرح

شرح غزل ۳۴۵ حافظ / بی تو ای سرو روان با گل و گلشن چه کنم

بی تو ای سرو روان با گل و گلشن چه کنم
زلف سنبل چه کشم عارض سوسن چه کنم

آه کز طعنه بدخواه ندیدم رویت
نیست چون آینه‌ ام روی ز آهن چه کنم

برو ای ناصح و بر دردکشان خرده مگیر
کارفرمای قدر می‌ کند این من چه کنم

برق غیرت چو چنین می‌ جهد از مکمن غیب
تو بفرما که من سوخته خرمن چه کنم

شاه ترکان چو پسندید و به چاهم انداخت
دستگیر ار نشود لطف تهمتن چه کنم

مددی گر به چراغی نکند آتش طور
چاره تیره شب وادی ایمن چه کنم

حافظا خلد برین خانه موروث من است
اندر این منزل ویرانه نشیمن چه کنم

 

بیشتر بخوانید: زندگینامه حافظ شیرازی شاعر و حکیم قرن هشتم

 

شرح غزل 345 حافظ / بی تو ای سرو روان با گل و گلشن چه کنم
شرح غزل ۳۴۵ حافظ / بی تو ای سرو روان با گل و گلشن چه کنم

شرح غزل ۳۴۵ حافظ (شرح غزل بی تو ای سرو روان با گل و گلشن چه کنم)

 

بی تو ای سرو روان با گل و گلشن چه کنم
زلف سنبل چه کشم عارض سوسن چه کنم

ای یار سرو قامت خرامان بی تو با گل و گلزار چه کنم؟ گیسوی تابدار سنبل را برای چه نوازش کنم؟ و چهره سوسن به چه کارم می آید؟

عارض: چهره

آه کز طعنه بدخواه ندیدم رویت
نیست چون آینه‌ ام روی ز آهن چه کنم

آه و فریاد که از سرزنش دشمن بدخواه چهره زیبایت را ندیدم. وقتی روی آینه گون مرا از آهن نساخته اند، چه می توان کرد؟

طعنه: سرزنش

 

بیشتر بخوانید: حافظ شیرازی شاعری بی همتا

 

 

برو ای ناصح و بر دردکشان خرده مگیر
کارفرمای قدر می‌ کند این من چه کنم

ای پند دهنده برو و بر باده نوشان قهار خرده مگیر و سرزنش نکن زیرا خداوند و یا سرنوشت چنین خواسته است، من چه کنم؟

ناصح: پند دهنده

دُرد: گل و لای شراب

قدر: سرنوشت

برق غیرت چو چنین می‌ جهد از مکمن غیب
تو بفرما که من سوخته خرمن چه کنم

وقتی برق غیرت این چنین از نهان گاه عالم غیب می جهد و آتش می زند، تو بگو که من سوخته خرمن و هستی از دست داده چه باید بکنم؟

مکمن: کمین‌گاه، نهان‌گاه

 

بیشتر بخوانید: حافظ انسان شناس بزرگ؛ نوشته ای از دکتر دینانی

 

 

شاه ترکان چو پسندید و به چاهم انداخت
دستگیر ار نشود لطف تهمتن چه کنم

وقتی شاه ترکان این گونه پسندید که مرا چون بیژن در چاه بیندازد و محبوس کند پس اگر لطف و محبت تهمتن مرا یاری نکند، چه می توانم بکنم؟

مددی گر به چراغی نکند آتش طور
چاره تیره شب وادی ایمن چه کنم

اگر آتش طور چراغی در راهم قرار ندهد و آن را روشن نسازد، برای شب تاریک وادی ایمن چه چاره ای می توانم بکنم؟

 

بیشتر بخوانید: بررسی رزق و روزی در اشعار حافظ شیرازی

 

 

حافظا خلد برین خانه موروث من است
اندر این منزل ویرانه نشیمن چه کنم

ای حافظ، بهشت جاوید خانه موروثی من است. در این جایگاه خراب و ویران چگونه می توانم بنشینم و مسکن کنم؟

 

در این شرح غزل حافظ از کتاب های حافظ نامه و شاخ نبات حافظ نیز استفاده شده است.

حافظ نامه؛ که به مفاهیم کلیدی ابیات دشوار حافظ توسط بهاء الدین خرمشاهی پرداخته شده است.

شاخ نبات حافظ؛ شرح غزل حافظ است که توسط دکتر محمدرضا برزگر خالقی نوشته شده است.

 

مجله اینترنتی تحلیلک

تعبیر فال شرح غزل ۳۴۵ حافظ / بی تو ای سرو روان با گل و گلشن چه کنم

چند روزی است که حوصله نداری، نمی‌دانی با اطرافیانت چه کنی، ناامید و مأیوس شده‌ای و از بدخواهی دشمنان گله و شکایت داری. روزنه امید درون وجودت را از دست مده و خود را به دست تقدیر بسپار. هرچه خیر است پیش می‌آید. توجه به آرزوهای پوچ و تمایل به امیال دنیوی خیلی زود آدمی را در خود گرفتار و اسیر می‌کند. به خدا توکل کن و با دوستان دانا مشورت کن تا راه چاره‌ای پیدا شود. مشکلات همیشه وجود دارند، از پای نشستن آنها را حل نمی‌کند. از دانایی و راهنمایی بزرگان چراغی تهیه کن و به راه بیفت.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

شعر اتفاقی شما

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x