مجله اینترنتی تحلیلک

جمعه/ 10 فروردین / 1403
Search
Close this search box.
شرح غزل 137 حافظ دل از من برد و روی از من نهان کرد

شرح غزل ۱۳۷ حافظ / دل از من برد و روی از من نهان کرد

در این مطلب به غزل 137 حافظ با مطلع دل از من برد و روی از من نهان کرد پرداختیم و ضمن ارائه نسخه صحیح این شعر به شرح و تفسیر آن پرداخته ایم.

غزل ۱۳۷ حافظ (دل از من برد و روی از من نهان کرد) به همراه شرح

شرح غزل ۱۳۷ حافظ / دل از من برد و روی از من نهان کرد

دل از من برد و روی از من نهان کرد
خدا را با که این بازی توان کرد

شب تنهاییم در قصد جان بود
خیالش لطف‌های بی‌کران کرد

چرا چون لاله خونین دل نباشم
که با ما نرگس او سرگران کرد

که را گویم که با این درد جان سوز
طبیبم قصد جان ناتوان کرد

بدان سان سوخت چون شمعم که بر من
صراحی گریه و بربط فغان کرد

صبا گر چاره داری وقت وقت است
که درد اشتیاقم قصد جان کرد

میان مهربانان کی توان گفت
که یار ما چنین گفت و چنان کرد

عدو با جان حافظ آن نکردی
که تیر چشم آن ابروکمان کرد

شرح غزل 137 حافظ دل از من برد و روی از من نهان کرد
شرح غزل ۱۳۷ حافظ دل از من برد و روی از من نهان کرد

شرح غزل ۱۳۷ حافظ (شرح غزل دل از من برد و روی از من نهان کرد)

دل از من برد و روی از من نهان کرد
خدا را با که این بازی توان کرد

معشوق دل من را برد و روی از من پنهان کرد. برای خدا بگویید با چه کسی می توان این گونه بازی کرد؟

شب تنهاییم در قصد جان بود
خیالش لطف‌های بی‌کران کرد

شب فراق و دوری از یار قصد گرفتن جانم را داشت اما یاد و خیال معشوق به من لطف های فراوان کرد و مرا از تنهایی بیرون آورد و نجات داد.

چرا چون لاله خونین دل نباشم
که با ما نرگس او سرگران کرد

چرا چون لاله داغدار و دل خون نباشم در حالی که چشم مست و زیبای یار نسبت به من بی اعتنا و سرسنگین است؟

که را گویم که با این درد جان سوز
طبیبم قصد جان ناتوان کرد

به هیچ کس نمی توانم بگویم که با وجود درد عشق جان سوز، معشوق به جای درمان، قصد جان ناتوان مرا کرده است.

بدان سان سوخت چون شمعم که بر من
صراحی گریه و بربط فغان کرد

معشوق من را مانند شمع چنان سوزانید که صراحی به جان من گریست و بربط نیز به ناله و فریاد درآمد. یعنی یار چنان دلم را در آتش عشقش سوزاند که به ناچار برای تسکین درد خود به شراب و موسیقی پناه بردم و با آن دل سوزان خود را آرام کردم.

صراحی: ظرف بلورین با گردن باریک و دراز که از آن در پیاله شراب می ریزند.

بربط: نوعی ساز

صبا گر چاره داری وقت وقت است
که درد اشتیاقم قصد جان کرد

ای صبا اگر چاره ای برای درد من داری بهترین وقت حالاست زیرا درد و سوزش عشق قصد کشتن مرا کرده است.

میان مهربانان کی توان گفت
که یار ما چنین گفت و چنان کرد

در جمع دوستان کی می توان گفت که معشوق ما با ما چنین سخن گفت و چنان رفتار کرد؟ یعنی به دوستان مهربان نمی توان گفت که یار ما به زبان پیمان بست ولی در عمل به عهد خود وفا نکرد.

عدو با جان حافظ آن نکردی
که تیر چشم آن ابروکمان کرد

دشمن با جان حافظ آن کار را نکرد که تیر نگاه و غمزه زیبای یار ابروکمانی کرد.

 

در این شرح غزل حافظ از کتاب های حافظ نامه، شاخ نبات حافظ و حافظ معنوی نیز استفاده شده است.

حافظ نامه؛ که به مفاهیم کلیدی ابیات دشوار حافظ توسط بهاء الدین خرمشاهی پرداخته شده است.

شاخ نبات حافظ؛ شرح غزل حافظ است که توسط دکتر محمدرضا برزگر خالقی نوشته شده است.

حافظ معنوی؛ غزلیات حافظ شیرازی به روایت دکتر دینانی است.

تعبیر فال شرح غزل ۱۳۷ حافظ / دل از من برد و روی از من نهان کرد

ناراحتی در وجود تو رخنه کرده است. کسی که به او نیکی کرده‌ای به تو خنجر زده است. پل و تکیه‌گاهی برای موفقیت دیگران شده‌ای. البته این را بدان جلوی ضرر را هر وقت بگیری نفع است، پس هنوز می‌توان جبران کارهای گذشته را انجام داد. تنها راه چاره این است که از همین‌جا و پیش از آنکه ضرر بیشتر شود، برگردی. حاجتی در دل خود داری که سریعاً به آن خواهی رسید و نتیجه آن را خواهی دید.

5 1 رای
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

شعر اتفاقی شما

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x