غزل ۴۲۳ حافظ (دوش رفتم به در میکده خواب آلوده) به همراه شرح
شرح غزل ۴۲۳ حافظ / دوش رفتم به در میکده خواب آلوده
دوش رفتم به در میکده خواب آلوده
خرقه تر دامن و سجاده شراب آلوده
آمد افسوس کنان مغ بچه باده فروش
گفت بیدار شو ای ره رو خواب آلوده
شستشویی کن و آن گه به خرابات خرام
تا نگردد ز تو این دیر خراب آلوده
به هوای لب شیرین پسران چند کنی
جوهر روح به یاقوت مذاب آلوده
به طهارت گذران منزل پیری و مکن
خلعت شیب چو تشریف شباب آلوده
پاک و صافی شو و از چاه طبیعت به درآی
که صفایی ندهد آب تراب آلوده
گفتم ای جان جهان دفتر گل عیبی نیست
که شود فصل بهار از می ناب آلوده
آشنایان ره عشق در این بحر عمیق
غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده
گفت حافظ لغز و نکته به یاران مفروش
آه از این لطف به انواع عتاب آلوده
بیشتر بخوانید: زندگینامه حافظ شیرازی شاعر و حکیم قرن هشتم
شرح غزل ۴۲۳ حافظ (شرح غزل دوش رفتم به در میکده خواب آلوده)
دوش رفتم به در میکده خواب آلوده
خرقه تر دامن و سجاده شراب آلوده
دیشب خواب آلوده به در میخانه و خرابات رفتم در حالی که خرقه ناپاک و سجاده ام آبوده به شراب بود.
تر دامن: کنایه از آلوده و ناپاک
آمد افسوس کنان مغ بچه باده فروش
گفت بیدار شو ای ره رو خواب آلوده
مغ بچه باده فروش مسخره کنان و دریغا گویان آمد و گفت که ای سالک خواب آلوده، بیدار شو.
افسوس کنان: تمسخر کنان
بیشتر بخوانید: حافظ شیرازی شاعری بی همتا
شستشویی کن و آن گه به خرابات خرام
تا نگردد ز تو این دیر خراب آلوده
خود را پاک و مطهر کن سپس به درون میکده با ناز بیا تا این سرای خراب از وجود تو آلوده و ناپاک نشود.
دِیر: جایی که راهبان مسیحی در آن با هم زندگی و عبادت می کنند.
به هوای لب شیرین پسران چند کنی
جوهر روح به یاقوت مذاب آلوده
تا کی میخواهی در آرزو و اشتیاق معشوقان شیرین لب جوهر روح خود را به شراب سرخ آلوده کنی؟
جوهر روح: ایهام دارد: ۱.روح با ارزش و گران بها ۲.جوهر به معنی اصل و ذات
به طهارت گذران منزل پیری و مکن
خلعت شیب چو تشریف شباب آلوده
مرحله پیری را به پاکی و طهارت بگذران و جامه پیری را مانند خلعت جوانی آلوده نکن.
شیب: پیری
تشریف: خلعت که امرا و سلاطین برای بزرگ کسی به او می دهند.
شباب: جوانی
بیشتر بخوانید: حافظ انسان شناس بزرگ؛ نوشته ای از دکتر دینانی
پاک و صافی شو و از چاه طبیعت به درآی
که صفایی ندهد آب تراب آلوده
پاک و یک رنگ و خالص شو و از چاه عالم ماده و طبیعت بیرون بیا زیرا که آب گل آلود روشنی و صفا ندارد.
تراب: خاک
آب تراب آلوده: آب گل آلود، استعاره از وجود مادی انسان
گفتم ای جان جهان دفتر گل عیبی نیست
که شود فصل بهار از می ناب آلوده
گفتم ای معشوقی که جان و روح عالمی، اگر در فصل بهار در کنار گل به عیش و شادی بنشینیم و باده بنوشیم و دفتر گل با شراب پاک و خالص آلوده گردد، عیبی ندارد.
بیشتر بخوانید: بررسی رزق و روزی در اشعار حافظ شیرازی
آشنایان ره عشق در این بحر عمیق
غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده
زیرا که عاشقان و آشنایان طریق عشق در این دریای بی کران و ژرف غرق شدند ولی هرگز دامنشان تر نگشت و آلوده عشق مجازی و دلبستگی های مادی نگشتند.
گفت حافظ لغز و نکته به یاران مفروش
آه از این لطف به انواع عتاب آلوده
گفت ای حافظ معما و نکته دانی خود را به رخ دیگران نکش و فخر فروشی نکن و حافظ در پاسخ گفت آه و فغان از این لطف و محبتی که همراه با قهر و خشم است.
لغز: معما
نکته: سخن دقیق و باریک
عتاب: قهر و سرزنش
در این شرح غزل حافظ از کتاب های حافظ نامه و شاخ نبات حافظ نیز استفاده شده است.
حافظ نامه؛ که به مفاهیم کلیدی ابیات دشوار حافظ توسط بهاء الدین خرمشاهی پرداخته شده است.
شاخ نبات حافظ؛ شرح غزل حافظ است که توسط دکتر محمدرضا برزگر خالقی نوشته شده است.
مجله اینترنتی تحلیلک