مجله اینترنتی تحلیلک

جمعه/ 31 فروردین / 1403
Search
Close this search box.
شرح غزل 214 حافظ / دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود

شرح غزل ۲۱۴ حافظ / دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود

در این مطلب به غزل 214 حافظ با مطلع دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود پرداختیم و ضمن ارائه نسخه صحیح این شعر به شرح و تفسیر آن پرداخته ایم.

غزل ۲۱۴ حافظ (دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود) به همراه شرح

شرح غزل ۲۱۴ حافظ / دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود

دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود
تعبیر رفت و کار به دولت حواله بود

چل سال رنج و غصه کشیدیم و عاقبت
تدبیر ما به دست شراب دو ساله بود

آن نافه مراد که می‌ خواستم ز بخت
در چین زلف آن بت مشکین کلاله بود

از دست برده بود خمار غمم سحر
دولت مساعد آمد و می در پیاله بود

بر آستان میکده خون می‌ خورم مدام
روزی ما ز خوان قدر این نواله بود

هر کو نکاشت مهر و ز خوبی گلی نچید
در رهگذار باد نگهبان لاله بود

بر طرف گلشنم گذر افتاد وقت صبح
آن دم که کار مرغ سحر آه و ناله بود

دیدیم شعر دلکش حافظ به مدح شاه
یک بیت از این قصیده به از صد رساله بود

آن شاه تندحمله که خورشید شیرگیر
پیشش به روز معرکه کمتر غزاله بود

بیشتر بخوانید: زندگینامه حافظ شیرازی شاعر و حکیم قرن هشتم

شرح غزل 214 حافظ / دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود
شرح غزل ۲۱۴ حافظ / دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود

شرح غزل ۲۱۴ حافظ (شرح غزل دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود)

دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود
تعبیر رفت و کار به دولت حواله بود

در خواب خوش دیدم که در دستم پیاله ای شراب است. تعبیر آن این گونه بود که کار من به بخت و اقبال خوب واگذار شده است و سعادتمند خواهم شد.

چل سال رنج و غصه کشیدیم و عاقبت
تدبیر ما به دست شراب دو ساله بود

چهل سال درد و رنج را تحمل کردیم و سرانجام دانستیم که چاره کار ما به دست باده کهنه دو ساله بود.

بیشتر بخوانید: حافظ شیرازی شاعری بی همتا

آن نافه مراد که می‌ خواستم ز بخت
در چین زلف آن بت مشکین کلاله بود

آن نافه آرزویی که من از بخت و اقبال خود طلب می کردم و در پی آن بودم نه در کشور دوردست چین بلکه در چین گیسوی تابدار و خوشبوی یار قرار داشت.

کلاله: کاکل و موی پیچیده

از دست برده بود خمار غمم سحر
دولت مساعد آمد و می در پیاله بود

سحرگاه خماری و مستی ناشی از غم و اندوه مرا مضطرب و پریشان کرده بود ولی بخت خوب و مساعدم مرا یاری کرد و شراب در جام بود که با نوشیدن آن خماری ام برطرف شد.

بر آستان میکده خون می‌ خورم مدام
روزی ما ز خوان قدر این نواله بود

بر درگاه میخانه پیوسته خون دل می خورم و رنج فراوان می برم. آری قسمت ما از سفره روزگار و سرنوشت همین بود و بس.

نواله: لقمه، مجازا روزی اندک

بیشتر بخوانید: حافظ انسان شناس بزرگ؛ نوشته ای از دکتر دینانی

هر کو نکاشت مهر و ز خوبی گلی نچید
در رهگذار باد نگهبان لاله بود

هر کس بذر عشق و دوستی نکاشت و کار نیکویی نکرد، گویی مانند کسی است که در مسیر باد نگهبان لاله است و از آن محافظت می کند که کاری عبث و بیهوده است.

بر طرف گلشنم گذر افتاد وقت صبح
آن دم که کار مرغ سحر آه و ناله بود

هنگام صبح آن لحظه که بلبل عاشق آواز حزین سر داده بود و ناله می کرد، به جانب گلزار گذر کردم.

دیدیم شعر دلکش حافظ به مدح شاه
یک بیت از این قصیده به از صد رساله بود

دیدیم که یک بیت از شعر زیبا و دلپذیر حافظ در مدح شاه از صد کتاب بهتر و بالاتر بود.

بیشتر بخوانید: بررسی رزق و روزی در اشعار حافظ شیرازی

آن شاه تندحمله که خورشید شیرگیر
پیشش به روز معرکه کمتر غزاله بود

آن شاه تند حمله که خورشید به وقت قدرت و شرفش در روز جنگ مانند آهو بره ضعیف و رام بود.

تند حمله: حمله کننده سریع و چابک

 

در این شرح غزل حافظ از کتاب های حافظ نامه و شاخ نبات حافظ نیز استفاده شده است.

حافظ نامه؛ که به مفاهیم کلیدی ابیات دشوار حافظ توسط بهاء الدین خرمشاهی پرداخته شده است.

شاخ نبات حافظ؛ شرح غزل حافظ است که توسط دکتر محمدرضا برزگر خالقی نوشته شده است.

 

مجله اینترنتی تحلیلک

تعبیر فال شرح غزل ۲۱۴ حافظ / دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود

خبر خوشی در انتظار توست، به زودی مژده‌ای به تو می‌رسد، مزد تمام زحماتت را می‌گیری و به وصال یار می‌رسی. سال‌ها در رنج و عذاب بودی و به امکاناتی که در دست داشتی توجه نمی‌کردی. اکنون که فهمیده‌ای چاره کار چیست، هرچه زودتر به حل مشکل بپرداز. با عشق و محبت می‌توانی زندگی راحت و آسوده‌ای داشته باشی. صداقت و یکرنگی را در زندگی به کار بگیر که هیچ چیز بهتر از این‌ صفات وجود ندارد. با مقامات بالاتر از در دوستی و خوشرویی درآ؛ به زودی به موفقیت مالی می‌رسی.

4.3 3 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

شعر اتفاقی شما

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x