مجله اینترنتی تحلیلک

چهارشنبه/ 5 اردیبهشت / 1403
Search
Close this search box.

شرح غزل ۱۴۱ حافظ / دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد

در این مطلب به غزل 141 حافظ با مطلع دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد پرداختیم و ضمن ارائه نسخه صحیح این شعر به شرح و تفسیر آن پرداخته ایم.

غزل ۱۴۱ حافظ (دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد) به همراه شرح

شرح غزل ۱۴۱ حافظ / دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد

دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد

آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت
آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد

اشک من رنگ شفق یافت ز بی‌ مهری یار
طالع بی‌شفقت بین که در این کار چه کرد

برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر
وه که با خرمن مجنون دل افگار چه کرد

ساقیا جام می‌ام ده که نگارنده غیب
نیست معلوم که در پرده اسرار چه کرد

آن که پرنقش زد این دایره مینایی
کس ندانست که در گردش پرگار چه کرد

فکر عشق آتش غم در دل حافظ زد و سوخت
یار دیرینه ببینید که با یار چه کرد

شرح غزل 141 حافظ / دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد
شرح غزل ۱۴۱ حافظ / دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد

شرح غزل ۱۴۱ حافظ (شرح غزل دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد)

دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد

ای دل دیدی که غم عشق چه بر سر من آورد و معشوق چگونه رفت و با یار وفادار خود چه رفتاری کرد؟

آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت
آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد

فریاد از آن چشم فریبنده و مست که چه غوغایی برپا کرد و چگونه مردم هوشیار را عاشق خود نمود و گرفتار ساخت.

اشک من رنگ شفق یافت ز بی‌ مهری یار
طالع بی‌شفقت بین که در این کار چه کرد

اشک من از بی مهری معشوق به رنگ شفق سرخ و خونین شد و بخت و اقبال نامهربان مرا بنگر که چه بلایی بر سرم آورد.

شفق: سرخی پس از غروب آفتاب

برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر
وه که با خرمن مجنون دل افگار چه کرد

در سحر برقی از حسن لیلی جلوه گر گشت و ببین که با خرمن وجود مجنون دل آزرده و عاشق چه کرد.

برق: فروغ و تجلی

ساقیا جام می‌ام ده که نگارنده غیب
نیست معلوم که در پرده اسرار چه کرد

ای ساقی جام شراب بده تا بنوشم و مست شوم زیرا آشکار نیست که نگارنده عالم غیب در پس پرده چه نقش ها زده و چه صورت ها نگاشته است.

نگارنده غیب: کنایه از خداوند

آن که پرنقش زد این دایره مینایی
کس ندانست که در گردش پرگار چه کرد

کسی نمی داند که آن خداوندی که این آسمان آبی رنگ را پر از نقش و نگار ساخت به هنگام حرکت درآوردن پرگار آفرینش چه کار کرد.

فکر عشق آتش غم در دل حافظ زد و سوخت
یار دیرینه ببینید که با یار چه کرد

فکر عشق در دل حافظ آتش غم انداخت و او را سوزاند و بنگر که این معشوق ازلی با یار وفادار چه کرد.

دکتر دینانی می گوید:

«حافظ به زیبایی از فکر عشق سخن می گوید و اندیشه ای را برای عشق اثبات می کند که در دل حافظ آتش زده است. فکر عشق فاعل است و آتش غم مفعول است. اگر فکر عشق آتش بزند، خود عشق شدیدتر از آن عمل می کند. بعد می گوید یار دیرینه ببینید که با یار چه کرد. یار دیرینه در اینجا یار قدیمی نیست بلکه یار ازلی و معشوق ازلی است. می گوید ببینید کسی که ما از روز الست به او بلی گفته ایم چگونه ما را مبتلا کرده است.»

 

در این شرح غزل حافظ از کتاب های حافظ نامه، شاخ نبات حافظ و حافظ معنوی نیز استفاده شده است.

حافظ نامه؛ که به مفاهیم کلیدی ابیات دشوار حافظ توسط بهاء الدین خرمشاهی پرداخته شده است.

شاخ نبات حافظ؛ شرح غزل حافظ است که توسط دکتر محمدرضا برزگر خالقی نوشته شده است.

حافظ معنوی؛ غزلیات حافظ شیرازی به روایت دکتر دینانی است.

تعبیر فال شرح غزل ۱۴۱ حافظ / دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد

اتفاقی برای تو افتاده که تو را غمگین و ناامید کرده و احساس می‌کنی بخت و اقبال با تو یار نیست. ممکن است در کاری که پا در آن گذاشته‌ای موفق نشوی ولی ناامید مشو که خداوند بهتر از هر کسی از تقدیر و صلاح تو باخبر است. در زندگی همواره با خدا باش و صبر و تحمل را پیشه کن که خداوند با صابرین است. هیچ‌کس از آینده خبر ندارد، شاید بهترین تقدیرها در انتظارت باشد.

3.8 4 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

شعر اتفاقی شما

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x