مجله اینترنتی تحلیلک

سه شنبه/ 4 اردیبهشت / 1403
Search
Close this search box.
شرح غزل 320 حافظ / دیشب به سیل اشک ره خواب می‌ زدم

شرح غزل ۳۲۰ حافظ / دیشب به سیل اشک ره خواب می‌ زدم

در این مطلب به غزل 320 حافظ با مطلع دیشب به سیل اشک ره خواب می‌ زدم پرداختیم و ضمن ارائه نسخه صحیح این شعر به شرح و تفسیر آن پرداخته ایم.

غزل ۳۲۰ حافظ (دیشب به سیل اشک ره خواب می‌ زدم) به همراه شرح

شرح غزل ۳۲۰ حافظ / دیشب به سیل اشک ره خواب می‌ زدم

دیشب به سیل اشک ره خواب می‌ زدم
نقشی به یاد خط تو بر آب می‌ زدم

ابروی یار در نظر و خرقه سوخته
جامی به یاد گوشه محراب می‌ زدم

هر مرغ فکر کز سر شاخ سخن بجست
بازش ز طره تو به مضراب می‌ زدم

روی نگار در نظرم جلوه می‌ نمود
وز دور بوسه بر رخ مهتاب می‌ زدم

چشمم به روی ساقی و گوشم به قول چنگ
فالی به چشم و گوش در این باب می‌ زدم

نقش خیال روی تو تا وقت صبحدم
بر کارگاه دیده بی‌ خواب می‌ زدم

ساقی به صوت این غزلم کاسه می‌ گرفت
می‌ گفتم این سرود و می ناب می‌ زدم

خوش بود وقت حافظ و فال مراد و کام
بر نام عمر و دولت احباب می‌ زدم

بیشتر بخوانید: زندگینامه حافظ شیرازی شاعر و حکیم قرن هشتم

شرح غزل 320 حافظ / دیشب به سیل اشک ره خواب می‌ زدم
شرح غزل ۳۲۰ حافظ / دیشب به سیل اشک ره خواب می‌ زدم

شرح غزل ۳۲۰ حافظ (شرح غزل دیشب به سیل اشک ره خواب می‌ زدم)

دیشب به سیل اشک ره خواب می‌ زدم
نقشی به یاد خط تو بر آب می‌ زدم

دیشب با اشک سیل آسا خواب را از خود دور می ساختم و نقشی به یاد چهره زیبایت بر اشک چشم می کشیدم که کار عبث و بیهوده ای بود.

ابروی یار در نظر و خرقه سوخته
جامی به یاد گوشه محراب می‌ زدم

ابروی کمانی معشوق که در پیش چشمم بود و در حالی که خرقه زهد ریایی را سوزانده و ترک آن گفته بودم، ساغری شراب به یاد روزهایی که در محراب به زهد مشغول بودم، نوشیدم.

زدن: نوشیدن

بیشتر بخوانید: حافظ شیرازی شاعری بی همتا

هر مرغ فکر کز سر شاخ سخن بجست
بازش ز طره تو به مضراب می‌ زدم

ای معشوق هر پرنده اندیشه ای که از سر شاخه درخت شعر و سخن می پرید و به لفظ در نمی آمد، آن را با یاد کمند زلف تابدارت به دام می انداختم و به رشته سخن می کشیدم.

مضراب: دام و تور صیادان

روی نگار در نظرم جلوه می‌ نمود
وز دور بوسه بر رخ مهتاب می‌ زدم

چهره زیبای معشوق در مقابل چشمانم نمایان بود و از دور به یاد رخ تابان و درخشان او به روی مهتاب بوسه می زدم.

چشمم به روی ساقی و گوشم به قول چنگ
فالی به چشم و گوش در این باب می‌ زدم

در حالی که چشمم به چهره ساقی زیبا و گوشم به نغمه دلنشین چنگ بود، با چشم و گوش خود در این باب فال نیک می زدم. یعنی دیدن چهره یار و صدای چنگ را به فال نیک می گرفتم.

بیشتر بخوانید: حافظ انسان شناس بزرگ؛ نوشته ای از دکتر دینانی

نقش خیال روی تو تا وقت صبحدم
بر کارگاه دیده بی‌ خواب می‌ زدم

در کارگاه چشمان بیدارم تا سحرگاه نقش و خیال چهره زیبای تو را می کشیدم. یعنی تا صبح بیدار بودم و پیوسته روی زیبایت در مقابل دیدگانم قرار داشت.

ساقی به صوت این غزلم کاسه می‌ گرفت
می‌ گفتم این سرود و می ناب می‌ زدم

ساقی همراه با نوای این غزل برایم کاسه می گرفت و من در حالی که این ترانه را می خواندم، ساغر شراب ناب را می نوشیدم.

بیشتر بخوانید: بررسی رزق و روزی در اشعار حافظ شیرازی

خوش بود وقت حافظ و فال مراد و کام
بر نام عمر و دولت احباب می‌ زدم

وقت و حال حافظ خوش بود و من برای طول عمر و اقبال و سعادت دوستان فال نیک می زدم.

کام: امید و آرزو

احباب: دوستان

 

در این شرح غزل حافظ از کتاب های حافظ نامه و شاخ نبات حافظ نیز استفاده شده است.

حافظ نامه؛ که به مفاهیم کلیدی ابیات دشوار حافظ توسط بهاء الدین خرمشاهی پرداخته شده است.

شاخ نبات حافظ؛ شرح غزل حافظ است که توسط دکتر محمدرضا برزگر خالقی نوشته شده است.

 

مجله اینترنتی تحلیلک

تعبیر فال شرح غزل ۳۲۰ حافظ / دیشب به سیل اشک ره خواب می‌ زدم

فکر و خیالی همه ذهن تو را انباشته و خواب و خوراک را از تو گرفته است، گاهی در خود فرو می‌روی در حالی‌که درونت آشوب است و گاهی اشک می‌ریزی. اتفاقاتی را که پیش می‌آید به فال نیک بگیر، اندوه و غمی که در دل داری خارج خواهد شد و عاقبت به خوشی و سعادت می‌رسی. نکته در اینجاست که هیچ‌کس با خیالبافی کردن به جایی نرسیده است. قدر لحظه‌های عمر را بدان، واقع‌بین باش و با حقایق زندگی روبرو شو. با تحمل ناراحتی‌های امروز، قدر سعادت فردا را بهتر می‌شناسی. تو در بین اطرافیانت محبوبیت داری و سخنان تو برایشان دلنشین است، با دوستانت صادق باش و برایشان فداکاری نما.

4.3 3 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

شعر اتفاقی شما

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x