غزل ۱۸۹ حافظ (طایر دولت اگر باز گذاری بکند) به همراه شرح
شرح غزل ۱۸۹ حافظ / طایر دولت اگر باز گذاری بکند
طایر دولت اگر باز گذاری بکند
یار بازآید و با وصل قراری بکند
دیده را دستگه در و گهر گر چه نماند
بخورد خونی و تدبیر نثاری بکند
دوش گفتم بکند لعل لبش چاره من
هاتف غیب ندا داد که آری بکند
کس نیارد بر او دم زند از قصه ما
مگرش باد صبا گوش گذاری بکند
داده ام باز نظر را به تذروی پرواز
بازخواند مگرش نقش و شکاری بکند
شهر خالیست ز عشاق بود کز طرفی
مردی از خویش برون آید و کاری بکند
کو کریمی که ز بزم طربش غمزده ای
جرعه ای درکشد و دفع خماری بکند
یا وفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب
بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند
حافظا گر نروی از در او هم روزی
گذری بر سرت از گوشه کناری بکند
بیشتر بخوانید: زندگینامه حافظ شیرازی شاعر و حکیم قرن هشتم
شرح غزل ۱۸۹ حافظ (شرح غزل طایر دولت اگر باز گذاری بکند)
طایر دولت اگر باز گذاری بکند
یار بازآید و با وصل قراری بکند
اگر پرنده اقبال و سعادت دوباره به سوی ما گذر کند یار بر می گردد و برای وصال عهد و پیمان می بندد.
طایر: پرنده
دولت: سعادت و خوشبختی
دیده را دستگه در و گهر گر چه نماند
بخورد خونی و تدبیر نثاری بکند
اگر چه چشم دیگر توانایی اشک ریختن ندارد ولی درد و رنج می کشد و خون دل می خورد تا چاره ای برای نثار کردن به پای یار بیندیشید.
دستگه: دستگاه، قدرت و توانایی
در: مروارید
دوش گفتم بکند لعل لبش چاره من
هاتف غیب ندا داد که آری بکند
دیشب با خود گفتم که آیا لب سرخ گون یار چاره دل دردمند و بیمار مرا خواهد کرد؟ فرشته عالم غیب پاسخ داد که آری خواهد کرد.
کس نیارد بر او دم زند از قصه ما
مگرش باد صبا گوش گذاری بکند
کسی نمی تواند در نزد او از ماجرای ما سخنی بگوید مگر اینکه باد صبا خبری از ما به گوش او برساند.
یارستن: توانستن
گوش گذار کردن: نجوا و در گوش صحبت کردن
داده ام باز نظر را به تذروی پرواز
بازخواند مگرش نقش و شکاری بکند
بازِ نگاهم را به سوی تذروی پرواز داده ام تا شاید این نقش نگاه، تذرو را به سوی خود بخواند و او را شکار نماید.
تذرو: مرغ زیبا و خوش رفتار و استعاره از معشوق
بیشتر بخوانید: حافظ انسان شناس بزرگ؛ نوشته ای از دکتر دینانی
شهر خالیست ز عشاق بود کز طرفی
مردی از خویش برون آید و کاری بکند
شهر از عاشقان واقعی خالی است. آیا می شود از جانبی مردی از خودگذشته جوهر خود را نشان دهد و کاری کند و ماجرای عاشقی را دوباره از سر بگیرد؟
کو کریمی که ز بزم طربش غمزده ای
جرعه ای درکشد و دفع خماری بکند
کجاست جوانمردی تا از مجلس عیش و شادی او عاشق غمگینی جرعه ای از شراب بنوشد و خماری خود را برطرف سازد؟
طرب: عیش و شادی
یا وفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب
بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند
آرزو دارم که یا به عهد خود وفا کنی یا خبر وصل دهی و یا خبر مرگ رقیب را بشنوم. آیا ممکن است که روزگار یکی از این آرزوها را برآورده کند؟
بیشتر بخوانید: بررسی رزق و روزی در اشعار حافظ شیرازی
حافظا گر نروی از در او هم روزی
گذری بر سرت از گوشه کناری بکند
ای حافظ اگر از درگاه معشوق دور نشوی و در عشق پایدار بمانی روزی خواهد رسید که او نیز از گوشه و کنار بر بالین تو گذر کند و به تو توجه نماید.
در این شرح غزل حافظ از کتاب های حافظ نامه و شاخ نبات حافظ نیز استفاده شده است.
حافظ نامه؛ که به مفاهیم کلیدی ابیات دشوار حافظ توسط بهاء الدین خرمشاهی پرداخته شده است.
شاخ نبات حافظ؛ شرح غزل حافظ است که توسط دکتر محمدرضا برزگر خالقی نوشته شده است.
مجله اینترنتی تحلیلک