غزل ۲۹۲ حافظ (ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش) به همراه شرح
شرح غزل ۲۹۲ حافظ / ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش
ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش
بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
از بس که دست می گزم و آه می کشم
آتش زدم چو گل به تن لخت لخت خویش
دوشم ز بلبلی چه خوش آمد که می سرود
گل گوش پهن کرده ز شاخ درخت خویش
کای دل تو شاد باش که آن یار تندخو
بسیار تندروی نشیند ز بخت خویش
خواهی که سخت و سست جهان بر تو بگذرد
بگذر ز عهد سست و سخن های سخت خویش
وقت است کز فراق تو وز سوز اندرون
آتش درافکنم به همه رخت و پخت خویش
ای حافظ ار مراد میسر شدی مدام
جمشید نیز دور نماندی ز تخت خویش
بیشتر بخوانید: زندگینامه حافظ شیرازی شاعر و حکیم قرن هشتم
شرح غزل ۲۹۲ حافظ (شرح غزل ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش)
ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش
بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
ما در این شهر بخت و اقبال خود را آزموده ایم و به این نتیجه رسیده ایم که باید بار و بنه خود را از این گرداب هلاکت بیرون ببریم و کوچ کنیم.
بخت: اقبال و سعادت
ورطه: بیابان
رخت: بار و بنه
از بس که دست می گزم و آه می کشم
آتش زدم چو گل به تن لخت لخت خویش
از بس که آه حسرت می کشم و از پشیمانی دست خود را به دندان می گزم به تن پاره پاره خود مانند گل، آتش می زنم و آن را می سوزانم.
دست گزیدن: کنایه از افسوس و دریغ خوردن
لخت لخت: پاره پاره، قطعه قطعه
بیشتر بخوانید: حافظ شیرازی شاعری بی همتا
دوشم ز بلبلی چه خوش آمد که می سرود
گل گوش پهن کرده ز شاخ درخت خویش
دیشب در حالی که گل از روی شاخه گوش فرا می داد با شادی و خوشی از بلبل این نغمه را شنیدم که می خواند.
گوش پهن کردن: کنایه از توجه کردن و آماده شنیدن شدن
کای دل تو شاد باش که آن یار تندخو
بسیار تندروی نشیند ز بخت خویش
ای دل تو شاد باش و غم نخور که آن معشوقی که با ما سر ناسازگاری دارد سرانجام از بخت بد خود ترش روی می نشیند و نتیجه عمل خود را خواهد گرفت.
بیشتر بخوانید: حافظ انسان شناس بزرگ؛ نوشته ای از دکتر دینانی
خواهی که سخت و سست جهان بر تو بگذرد
بگذر ز عهد سست و سخن های سخت خویش
اگر می خواهی که خوشی و ناخوشی روزگار بر تو به آسانی بگذرد تو هم از بی وفایی و سخن های تند و دل آزار دوری کن.
وقت است کز فراق تو وز سوز اندرون
آتش درافکنم به همه رخت و پخت خویش
زمان آن فرا رسید که از غم دوری تو و آتش عشق درونم تمام هستی خود را آتش بزنم و تباه سازم.
رخت و پخت: کالا و متاع و پوشاک
بیشتر بخوانید: بررسی رزق و روزی در اشعار حافظ شیرازی
ای حافظ ار مراد میسر شدی مدام
جمشید نیز دور نماندی ز تخت خویش
ای حافظ اگر آرزو پیوسته برآورده شد و انسان به کام خود می رسید، جمشید هرگز از تخت پادشاهی خود دور نمی ماند و همیشه صاحب تخت و تاج بود.
مدام: پیوسته و در معنی شراب که اینجا مراد نیست.
در این شرح غزل حافظ از کتاب های حافظ نامه و شاخ نبات حافظ نیز استفاده شده است.
حافظ نامه؛ که به مفاهیم کلیدی ابیات دشوار حافظ توسط بهاء الدین خرمشاهی پرداخته شده است.
شاخ نبات حافظ؛ شرح غزل حافظ است که توسط دکتر محمدرضا برزگر خالقی نوشته شده است.
مجله اینترنتی تحلیلک