غزل ۳۹۲ حافظ (منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن) به همراه شرح
شرح غزل ۳۹۲ حافظ / منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن
به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات
بخواست جام می و گفت عیب پوشیدن
مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست
به دست مردم چشم از رخ تو گل چیدن
به می پرستی از آن نقش خود زدم بر آب
که تا خراب کنم نقش خود پرستیدن
به رحمت سر زلف تو واثقم ور نه
کشش چو نبود از آن سو چه سود کوشیدن
عنان به میکده خواهیم تافت زین مجلس
که وعظ بی عملان واجب است نشنیدن
ز خط یار بیاموز مهر با رخ خوب
که گرد عارض خوبان خوش است گردیدن
مبوس جز لب ساقی و جام می حافظ
که دست زهدفروشان خطاست بوسیدن
بیشتر بخوانید: زندگینامه حافظ شیرازی شاعر و حکیم قرن هشتم
شرح غزل ۳۹۲ حافظ (شرح غزل منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن)
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن
در عشق ورزی و عاشقی مشهور شهر هستم و هرگز چشم خود را به نگاه بد آلوده نکرده ام.
شهره: مشهور
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن
به عهد و پیمان خود وفاداریم و سرزنش را تحمل می کنیم و شاد و مسروریم زیرا که در مذهب ما رنجاندن دیگران کفر و ناسپاسی است.
ملامت کشیدن: تحمل سرزنش و نکوهش کردن
کافری: کفر و ناسپاسی
بیشتر بخوانید: حافظ شیرازی شاعری بی همتا
به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات
بخواست جام می و گفت عیب پوشیدن
به پیر می فروش گفتم که راه نجات و رستگاری چیست؟ جام شرابی خواست و گفت عیب مردم را ندیدن و آن را پوشاندن.
مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست
به دست مردم چشم از رخ تو گل چیدن
هدف و آرزوی دل از تماشای زیبایی های باغ عالم چیست؟ هدف این است که به کمک چشم چهره زیبای تو را ببینیم و از آن بهره و نصیبی ببریم. به عبارت دیگر هدف درک زیبایی ها و رسیدن به وصال معشوق است.
به می پرستی از آن نقش خود زدم بر آب
که تا خراب کنم نقش خود پرستیدن
با باده نوشی از آن جهت خود را محو و نابود کردم و غرق در شراب شدم تا به وسیله آن نقش غرور و خودپرستی خود را ویران سازم.
از آن: از آن جهت، از آن خاطر
بیشتر بخوانید: حافظ انسان شناس بزرگ؛ نوشته ای از دکتر دینانی
به رحمت سر زلف تو واثقم ور نه
کشش چو نبود از آن سو چه سود کوشیدن
به لطف و توجه گیسوی تو امیدوار و مطمئنم وگرنه بدون جذبه و کشش از سوی معشوق، کوشش ما برای وصال با او چه فایده ای دارد؟
واثق: مطمئن
عنان به میکده خواهیم تافت زین مجلس
که وعظ بی عملان واجب است نشنیدن
از این مجلس ریا و فریب به سوی میکده و خرابات روی می آوریم زیرا که نشنیدن پند و نصیحت واعظان بی عمل و دروغگو واجب است.
بیشتر بخوانید: بررسی رزق و روزی در اشعار حافظ شیرازی
ز خط یار بیاموز مهر با رخ خوب
که گرد عارض خوبان خوش است گردیدن
از خطی که گرد چهره زیبای یار قرار دارد، عاشقی و مهرورزی را بیاموز زیرا که گرد صورت زیبارویان گشتن بسیار دلپسند و زیباست.
گرد عارض کسی گشتن: کنایه از قربان صدقه رفتن، شیفته و بیقرار بودن
مبوس جز لب ساقی و جام می حافظ
که دست زهدفروشان خطاست بوسیدن
ای حافظ جز لب ساقی و لب جام را نبوس زیرا که بوسیدن دست زاهدان ریاکار اشتباه است.
در این شرح غزل حافظ از کتاب های حافظ نامه و شاخ نبات حافظ نیز استفاده شده است.
حافظ نامه؛ که به مفاهیم کلیدی ابیات دشوار حافظ توسط بهاء الدین خرمشاهی پرداخته شده است.
شاخ نبات حافظ؛ شرح غزل حافظ است که توسط دکتر محمدرضا برزگر خالقی نوشته شده است.
مجله اینترنتی تحلیلک