غزل ۲۸۸ حافظ (کنار آب و پای بید و طبع شعر و یاری خوش) به همراه شرح
شرح غزل ۲۸۸ حافظ / کنار آب و پای بید و طبع شعر و یاری خوش
کنار آب و پای بید و طبع شعر و یاری خوش
معاشر دلبری شیرین و ساقی گلعذاری خوش
الا ای دولتی طالع که قدر وقت می دانی
گوارا بادت این عشرت که داری روزگاری خوش
هر آن کس را که در خاطر ز عشق دلبری باریست
سپندی گو بر آتش نه که دارد کار و باری خوش
عروس طبع را زیور ز فکر بکر می بندم
بود کز دست ایامم به دست افتد نگاری خوش
شب صحبت غنیمت دان و داد خوشدلی بستان
که مهتابی دل افروز است و طرف لاله زاری خوش
میای در کاسه چشم است ساقی را به نام ایزد
که مستی می کند با عقل و می بخشد خماری خوش
به غفلت عمر شد حافظ بیا با ما به میخانه
که شنگولان خوش باشت بیاموزند کاری خوش
بیشتر بخوانید: زندگینامه حافظ شیرازی شاعر و حکیم قرن هشتم
شرح غزل ۲۸۸ حافظ (شرح غزل کنار آب و پای بید و طبع شعر و یاری خوش)
کنار آب و پای بید و طبع شعر و یاری خوش
معاشر دلبری شیرین و ساقی گلعذاری خوش
در کنار آب روان و پای درخت بید و همراه با طبع شعر و معشوقی خوش و زیبا و همصحبتی با دلبر شیرین حرکات و ساقی زیباروی خوش رفتار.
الا ای دولتی طالع که قدر وقت می دانی
گوارا بادت این عشرت که داری روزگاری خوش
ای انسان سعادتمند و خوش اقبالی که قدر وقت خوشی را که برایت میسر شده است، می دانی، این عیش و شادی گوارای تو باد؛ زیرا روزگاری خوش داری.
الا: آگاه باش
دولت: بخت و سعادت
بیشتر بخوانید: حافظ شیرازی شاعری بی همتا
هر آن کس را که در خاطر ز عشق دلبری باریست
سپندی گو بر آتش نه که دارد کار و باری خوش
هر کس که در دل بار غم عشق معشوقی را دارد و عاشق اوست، بگو اسپندی بر روی آتش بریزد و دفع چشم زخم کند که سر و سامانی خوش و دلپذیر دارد.
عروس طبع را زیور ز فکر بکر می بندم
بود کز دست ایامم به دست افتد نگاری خوش
از فکر بکر و تازه طبع زیبای خود را آراسته می کنم. امید است که روزگار معشوق زیبارویی را نصیبم کند و کامیابم نماید.
بکر: دوشیزه، دست نخورده
بود که: امید است که
بیشتر بخوانید: حافظ انسان شناس بزرگ؛ نوشته ای از دکتر دینانی
شب صحبت غنیمت دان و داد خوشدلی بستان
که مهتابی دل افروز است و طرف لاله زاری خوش
ای عاشق شب همنشینی و مصاحبت با معشوق را مغتنم بدان و حق عیش و شادی را از او بگیر که مهتابی زیبا و دل افروز و کنار لاله زاری خوش است.
میای در کاسه چشم است ساقی را به نام ایزد
که مستی می کند با عقل و می بخشد خماری خوش
چشم بد دور، در جام چشم ساقی شرابی است که با نوشیدن آن چنان مستی حاصل می شود که عقل را مست و مدهوش می کند و خماری خوش می بخشد.
به نام ایزد: ماشالله، چشم بد دور
بیشتر بخوانید: بررسی رزق و روزی در اشعار حافظ شیرازی
به غفلت عمر شد حافظ بیا با ما به میخانه
که شنگولان خوش باشت بیاموزند کاری خوش
ای حافظ عمرت به غفلت و بی خبری سپری شد. با ما به میکده بیا تا زیبارویان رعنا و ظریف کاری خوب و خوش یعنی می گساری به تو بیاموزند.
شدن: رفتن
شنگولان: زیبارویان شوخ و ظریف
خوش باش: آنکه خوش زندگی می کند.
در این شرح غزل حافظ از کتاب های حافظ نامه و شاخ نبات حافظ نیز استفاده شده است.
حافظ نامه؛ که به مفاهیم کلیدی ابیات دشوار حافظ توسط بهاء الدین خرمشاهی پرداخته شده است.
شاخ نبات حافظ؛ شرح غزل حافظ است که توسط دکتر محمدرضا برزگر خالقی نوشته شده است.
مجله اینترنتی تحلیلک