غزل ۳۸۱ حافظ (گر چه ما بندگان پادشهیم) به همراه شرح
شرح غزل ۳۸۱ حافظ / گر چه ما بندگان پادشهیم
گر چه ما بندگان پادشهیم
پادشاهان ملک صبحگهیم
گنج در آستین و کیسه تهی
جام گیتی نما و خاک رهیم
هوشیار حضور و مست غرور
بحر توحید و غرقه گنهیم
شاهد بخت چون کرشمه کند
ماش آیینه رخ چو مهیم
شاه بیدار بخت را هر شب
ما نگهبان افسر و کلهیم
گو غنیمت شمار صحبت ما
که تو در خواب و ما به دیده گهیم
شاه منصور واقف است که ما
روی همت به هر کجا که نهیم
دشمنان را ز خون کفن سازیم
دوستان را قبای فتح دهیم
رنگ تزویر پیش ما نبود
شیر سرخیم و افعی سیهیم
وام حافظ بگو که بازدهند
کرده ای اعتراف و ما گوهیم
بیشتر بخوانید: زندگینامه حافظ شیرازی شاعر و حکیم قرن هشتم
شرح غزل ۳۸۱ حافظ (شرح غزل گر چه ما بندگان پادشهیم)
گر چه ما بندگان پادشهیم
پادشاهان ملک صبحگهیم
هرچند ما بندگان و مطیعان پادشاه هستیم ولی در ملک صبح و به هنگام راز و نیاز سحرگاهی پادشاهیم.
گنج در آستین و کیسه تهی
جام گیتی نما و خاک رهیم
هرچند تهی دست و فقیریم ولی گنج معرفت و عشق در آستین داریم و اگرچه خاکسار و فروتنیم ولی دلی چون جام جهان نما داریم که تمام اسرار عالم در آن آشکار می شود.
چیزی در آستین داشتن: کنایه از مهیا و آماده داشتن چیزی
گنج در آستین و کیسه تهی بودن: کنایه از بی نیازی معنوی
هوشیار حضور و مست غرور
بحر توحید و غرقه گنهیم
با دلی آگاه و هوشیار در پیشگاه معشوق حضور داریم و سرمست غرور ناشی از وصالیم و در دریای یگانه پرستی غوطه وریم و در همان حال خود را غرق گناه می دانیم زیرا آنچه شایسته اوست، انجام ندادیم.
حضور: مقابل غیبت
بیشتر بخوانید: حافظ شیرازی شاعری بی همتا
شاهد بخت چون کرشمه کند
ماش آیینه رخ چو مهیم
هنگامی که عروس زیبای سعادت و اقبال شروع به ناز و غمزه می کند و خود را جلوه گر سازد ما همانند غلامی هستیم که صورت زیبای ماه او را آیینه داری می کنیم.
شاه بیدار بخت را هر شب
ما نگهبان افسر و کلهیم
ما هر شب محافظ و نگهبان تاج و کلاه شاه نیک بخت خود هستیم.
بیداربخت: سعادتمند، خوش اقبال
افسر: تاج
گو غنیمت شمار صحبت ما
که تو در خواب و ما به دیده گهیم
به شاه بگو که مصاحبت و همنشینی با ما را غنیمت بدان زیرا زمانی که تو در خواب هستی ما به دیده بانی و مراقبت از تو مشغولیم.
صحبت: همنشینی، مصاحبت
بیشتر بخوانید: حافظ انسان شناس بزرگ؛ نوشته ای از دکتر دینانی
شاه منصور واقف است که ما
روی همت به هر کجا که نهیم
شاه منصور آگاه است که ما اگر روی عزم و اراده خود را به هر طرف بگردانیم.
واقف: آگاه
دشمنان را ز خون کفن سازیم
دوستان را قبای فتح دهیم
دشمنان را چنان می کشیم که در خون خود غرق شوند و خون کفن آنان گردد و به دوستان لباس فتح و پیروزی را هدیه می کنیم.
رنگ تزویر پیش ما نبود
شیر سرخیم و افعی سیهیم
در ما تزویر و نیرنگ نیست و مانند شیر سرخ و افعی سیاه یک دست و یک رنگ هستیم.
تزویر: ریا و نیرنگ
بیشتر بخوانید: بررسی رزق و روزی در اشعار حافظ شیرازی
وام حافظ بگو که بازدهند
کرده ای اعتراف و ما گوهیم
ای شاه دستور بده وامی را که تو به حافظ داری و به دادنش اقرار کرده ای و ما شاهد آن بودیم، به ما بازپس بدهند.
وام: قرض، دِین
اعتراف: اقرار
در این شرح غزل حافظ از کتاب های حافظ نامه و شاخ نبات حافظ نیز استفاده شده است.
حافظ نامه؛ که به مفاهیم کلیدی ابیات دشوار حافظ توسط بهاء الدین خرمشاهی پرداخته شده است.
شاخ نبات حافظ؛ شرح غزل حافظ است که توسط دکتر محمدرضا برزگر خالقی نوشته شده است.
مجله اینترنتی تحلیلک