غزل ۱۴۰ حافظ (دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد) به همراه شرح
شرح غزل ۱۴۰ حافظ / دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد
دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد
یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد
یا بخت من طریق مروت فروگذاشت
یا او به شاهراه طریقت گذر نکرد
گفتم مگر به گریه دلش مهربان کنم
چون سخت بود در دل سنگش اثر نکرد
شوخی مکن که مرغ دل بیقرار من
سودای دام عاشقی از سر به در نکرد
هر کس که دید روی تو بوسید چشم من
کاری که کرد دیده من بی نظر نکرد
من ایستاده تا کنمش جان فدا چو شمع
او خود گذر به ما چو نسیم سحر نکرد
شرح غزل ۱۴۰ حافظ (شرح غزل دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد)
دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد
یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد
معشوق رفت و عاشقان خود را خبر نکرد و از همدم و رفیق سفر خود نیز یادی نکرد.
یا بخت من طریق مروت فروگذاشت
یا او به شاهراه طریقت گذر نکرد
یا بخت و اقبال من راه جوانمردی و فتوت را ترک گفت یا معشوق از شاهراه عشق و محبت عبور نکرد.
گفتم مگر به گریه دلش مهربان کنم
چون سخت بود در دل سنگش اثر نکرد
با خود گفتم شاید با گریه دل نامهربان او را نرم کنم و بر سر مهر آورم، اما چون دلش سنگ بود تاثیری نکرد.
شوخی مکن که مرغ دل بیقرار من
سودای دام عاشقی از سر به در نکرد
گستاخی و بی پروایی نکن زیرا هنوز مرغ دل من خیال عاشقی را رها نکرده است.
هر کس که دید روی تو بوسید چشم من
کاری که کرد دیده من بی نظر نکرد
هر کس که چهره زیبای تو را دید بر چشم من که از میان زیبارویان تو را برگزید، بوسه زد و آفرین گفت. آری کاری که دیده من کرد و تو را برگزید بدون بصیرت و آگاهی نبوده است.
من ایستاده تا کنمش جان فدا چو شمع
او خود گذر به ما چو نسیم سحر نکرد
من مانند شمع ایستاده ام تا جانم را فدای معشوق کنم ولی او مانند باد صبا از کنار من گذر هم نکرد.
در این شرح غزل حافظ از کتاب های حافظ نامه، شاخ نبات حافظ و حافظ معنوی نیز استفاده شده است.
حافظ نامه؛ که به مفاهیم کلیدی ابیات دشوار حافظ توسط بهاء الدین خرمشاهی پرداخته شده است.
شاخ نبات حافظ؛ شرح غزل حافظ است که توسط دکتر محمدرضا برزگر خالقی نوشته شده است.
حافظ معنوی؛ غزلیات حافظ شیرازی به روایت دکتر دینانی است.