غزل ۱۴۸ حافظ (یارم چو قدح به دست گیرد) به همراه شرح
شرح غزل ۱۴۸ حافظ / یارم چو قدح به دست گیرد
یارم چو قدح به دست گیرد
بازار بتان شکست گیرد
هر کس که بدید چشم او گفت
کو محتسبی که مست گیرد
در بحر فتاده ام چو ماهی
تا یار مرا به شست گیرد
در پاش فتاده ام به زاری
آیا بود آن که دست گیرد
خرم دل آن که همچو حافظ
جامی ز می الست گیرد
شرح غزل ۱۴۸ حافظ (غزل یارم چو قدح به دست گیرد)
یارم چو قدح به دست گیرد
بازار بتان شکست گیرد
هنگامی که معشوق من جام شراب به دست می گیرد بازار زیبارویان شکسته می شود و از رونق و اعتبار می افتد.
قدح: جام شراب
هر کس که بدید چشم او گفت
کو محتسبی که مست گیرد
هر کس که چشم مست و خمار معشوق را دید، گفت: محتسب کجاست تا او را دستگیر کند؟
در بحر فتاده ام چو ماهی
تا یار مرا به شست گیرد
به امید آنکه معشوق من را صید کند و به دام خود اندازد، خود را همچون ماهی در دریا انداخته ام. یعنی برای جلب توجه او به هر کاری دست زده ام.
شست: دام و تور ماهیگیری
در پاش فتاده ام به زاری
آیا بود آن که دست گیرد
در پای معشوق به گریه و زاری افتاده ام به این امید که مرا یاری کند.
خرم دل آن که همچو حافظ
جامی ز می الست گیرد
شاد باشد آن دلی که همچون دل حافظ از شراب عشق نوشید و سرمست گشت.
در این شرح غزل حافظ از کتاب های حافظ نامه، شاخ نبات حافظ و حافظ معنوی نیز استفاده شده است.
حافظ نامه؛ که به مفاهیم کلیدی ابیات دشوار حافظ توسط بهاء الدین خرمشاهی پرداخته شده است.
شاخ نبات حافظ؛ شرح غزل حافظ است که توسط دکتر محمدرضا برزگر خالقی نوشته شده است.
حافظ معنوی؛ غزلیات حافظ شیرازی به روایت دکتر دینانی است.