جمعه/ 2 آذر / 1403
Search
Close this search box.
شرح غزل 220 حافظ / از دیده خون دل همه بر روی ما رود

شرح غزل ۲۲۰ حافظ / از دیده خون دل همه بر روی ما رود

در این مطلب به غزل 220 حافظ با مطلع از دیده خون دل همه بر روی ما رود پرداختیم و ضمن ارائه نسخه صحیح این شعر به شرح و تفسیر آن پرداخته ایم.

غزل ۲۲۰ حافظ (از دیده خون دل همه بر روی ما رود) به همراه شرح

شرح غزل ۲۲۰ حافظ / از دیده خون دل همه بر روی ما رود

از دیده خون دل همه بر روی ما رود
بر روی ما ز دیده چه گویم چه‌ ها رود

ما در درون سینه هوایی نهفته‌ ایم
بر باد اگر رود دل ما زان هوا رود

خورشید خاوری کند از رشک جامه چاک
گر ماه مهرپرور من در قبا رود

بر خاک راه یار نهادیم روی خویش
بر روی ما رواست اگر آشنا رود

سیل است آب دیده و هر کس که بگذرد
گر خود دلش ز سنگ بود هم ز جا رود

ما را به آب دیده شب و روز ماجراست
زان رهگذر که بر سر کویش چرا رود

حافظ به کوی میکده دایم به صدق دل
چون صوفیان صومعه دار از صفا رود

بیشتر بخوانید: زندگینامه حافظ شیرازی شاعر و حکیم قرن هشتم

شرح غزل 220 حافظ / از دیده خون دل همه بر روی ما رود
شرح غزل ۲۲۰ حافظ / از دیده خون دل همه بر روی ما رود

شرح غزل ۲۲۰ حافظ (شرح غزل از دیده خون دل همه بر روی ما رود)

از دیده خون دل همه بر روی ما رود
بر روی ما ز دیده چه گویم چه‌ ها رود

پیوسته از چشم اشک خونین بر چهره ما روان است و چه بگویم که از دیده چه ها بر سر ما می رود.

ما در درون سینه هوایی نهفته‌ ایم
بر باد اگر رود دل ما زان هوا رود

عشق و آرزویی در سینه پنهان کرده ایم که اگر راز آن برملا شود، نیست و نابود می شویم و بر باد فنا خواهیم رفت.

بیشتر بخوانید: حافظ شیرازی شاعری بی همتا

خورشید خاوری کند از رشک جامه چاک
گر ماه مهرپرور من در قبا رود

هنگامی که معشوق ماه روی مهرپرور من قبا به تن کند و جلوه گری و دلربایی را آغاز نماید، خورشید مشرقی از رشک، ماتم گرفته و ناراحت می شود و جامه خود را پاره می کند.

بر خاک راه یار نهادیم روی خویش
بر روی ما رواست اگر آشنا رود

ما روی خود را بر خاک راه معشوق قرار دادیم و خاک راه او شدیم و اگر آن دوست و آشنای دل پا بر چهره ما بگذارد سزاوار و جایز است.

سیل است آب دیده و هر کس که بگذرد
گر خود دلش ز سنگ بود هم ز جا رود

اشک چشمم مانند سیلی جاری است که هر کس آن را ببیند اگرچه دلش چون تخته سنگی محکم باشد باز از جا کنده می شود و می رود. یعنی دلش به حال من می سوزد و پریشان خاطر می شود.

بیشتر بخوانید: حافظ انسان شناس بزرگ؛ نوشته ای از دکتر دینانی

ما را به آب دیده شب و روز ماجراست
زان رهگذر که بر سر کویش چرا رود

هر شب و روز با اشک چشم خود ماجراها داریم که چرا ای اشک بی ما بر سر کوی معشوق می روی.

حافظ به کوی میکده دایم به صدق دل
چون صوفیان صومعه دار از صفا رود

همان گونه که صوفیان زاهدنمای خانقاه نشین که دیگران را از نوشیدن شراب منع می کنند، به میخانه می روند؛ حافظ هم با خلوص دل به سوی میخانه می رود.

بیشتر بخوانید: بررسی رزق و روزی در اشعار حافظ شیرازی

در این شرح غزل حافظ از کتاب های حافظ نامه و شاخ نبات حافظ نیز استفاده شده است.

حافظ نامه؛ که به مفاهیم کلیدی ابیات دشوار حافظ توسط بهاء الدین خرمشاهی پرداخته شده است.

شاخ نبات حافظ؛ شرح غزل حافظ است که توسط دکتر محمدرضا برزگر خالقی نوشته شده است.

 

مجله اینترنتی تحلیلک

تعبیر فال شرح غزل ۲۲۰ حافظ / از دیده خون دل همه بر روی ما رود

حرف‌های زیادی در دل داری که نمی‌توانی برای هرکسی بازگو کنی؛ غم عشق بر قلبت سنگینی می‌کند و گاهی باعث می‌شود که اشک از چشمانت سرازیر شود. رو به دلدار خود می‌کنی ولی او هم صدای تو را نمی‌شنود و از تو روی برمی‌گرداند. از بی‌تفاوتی‌ها و بی‌اعتنایی‌ها بسیار دلگیر شده‌ای اما دیگران نیز دلایل خودشان را دارند. نهایت تلاش خود را نموده‌ای، اکنون خودت را به دست مصلحت پروردگار بسپار. قلبی پاک و مهربان داری و این باعث پیشرفت تو خواهد شد. اگر به خدا توکل کنی و با نیت پاک و صادقانه خواسته دلت را از خدا بخواهی، به مراد دلت دست خواهی یافت.

3 2 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x