جمعه/ 2 آذر / 1403
Search
Close this search box.
شرح غزل 303 حافظ / شممت روح وداد و شمت برق وصال

شرح غزل ۳۰۳ حافظ / شممت روح وداد و شمت برق وصال

در این مطلب به غزل 303 حافظ با مطلع شممت روح وداد و شمت برق وصال پرداختیم و ضمن ارائه نسخه صحیح این شعر به شرح و تفسیر آن پرداخته ایم.

غزل ۳۰۳ حافظ (شممت روح وداد و شمت برق وصال) به همراه شرح

شرح غزل ۳۰۳ حافظ / شممت روح وداد و شمت برق وصال

شممت روح وداد و شمت برق وصال
بیا که بوی تو را میرم ای نسیم شمال

احادیا بجمال الحبیب قف و انزل
که نیست صبر جمیلم ز اشتیاق جمال

حکایت شب هجران فروگذاشته به
به شکر آن که برافکند پرده روز وصال

بیا که پرده گلریز هفت خانه چشم
کشیده‌ ایم به تحریر کارگاه خیال

چو یار بر سر صلح است و عذر می‌ طلبد
توان گذشت ز جور رقیب در همه حال

بجز خیال دهان تو نیست در دل تنگ
که کس مباد چو من در پی خیال محال

قتیل عشق تو شد حافظ غریب ولی
به خاک ما گذری کن که خون مات حلال

بیشتر بخوانید: زندگینامه حافظ شیرازی شاعر و حکیم قرن هشتم

شرح غزل 303 حافظ / شممت روح وداد و شمت برق وصال
شرح غزل ۳۰۳ حافظ / شممت روح وداد و شمت برق وصال

شرح غزل ۳۰۳ حافظ (شرح غزل شممت روح وداد و شمت برق وصال)

شممت روح وداد و شمت برق وصال
بیا که بوی تو را میرم ای نسیم شمال

بوی خوش دوستی را شنیدم و درخشش وصال را دیدم. ای نسیم صبا بیا که فدای بوی معطر و روح فزایت گردم زیرا که بوی خوش یار با توست.

وداد: دوستی

شممت: بوییدم

روح: بوی خوش

شمت: دیدم

احادیا بجمال الحبیب قف و انزل
که نیست صبر جمیلم ز اشتیاق جمال

ای آنکه برای شتران معشوق سرود می خوانی، بایست و فرود آی که از شوق دیدار چهره زیبای او دیگر شکیبایی برایم نمانده است.

بیشتر بخوانید: حافظ شیرازی شاعری بی همتا

حکایت شب هجران فروگذاشته به
به شکر آن که برافکند پرده روز وصال

به شکرانه آشکار شدن و رسیدن وصال معشوق بهتر است که داستان شب دوری و فراق از او را رها کنیم.

فروگذاشتن: ترک و رها کردن

بیا که پرده گلریز هفت خانه چشم
کشیده‌ ایم به تحریر کارگاه خیال

بیت را به دو صورت می توان معنی کرد:

۱. ای معشوق بیا که تصویر تو در کارگاه خیال ما نقش بسته است و از دوری و فراقت بر هفت خانه چشم، پرده گل ریز کشیده ایم. یعنی از دیده اشک خونین می باریم.

۲. ای معشوق بیا که پرده گل رنگ چشم (پلک) را بر کارگاه خیال آویخته ایم تا چشم ما جز تو را نبیند و خیال کس دیگر در آن راه نیابد.

بیشتر بخوانید: حافظ انسان شناس بزرگ؛ نوشته ای از دکتر دینانی

چو یار بر سر صلح است و عذر می‌ طلبد
توان گذشت ز جور رقیب در همه حال

وقتی معشوق قصد صلح و آشتی دارد و عذرخواهی می کند، می توان از ستم رقیب در همه حال گذشت و چشم پوشی کرد.

بجز خیال دهان تو نیست در دل تنگ
که کس مباد چو من در پی خیال محال

ای معشوق به جز خیال دهان کوچک و زیبای تو در دل تنگ عاشق من خیال دیگری نیست که امید دارم کس دیگری چون من به دنبال این خیال محال و دست نیافتنی نباشد.

بیشتر بخوانید: بررسی رزق و روزی در اشعار حافظ شیرازی

قتیل عشق تو شد حافظ غریب ولی
به خاک ما گذری کن که خون مات حلال

ای معشوق حافظ غریب و تنها در راه عشق تو جان باخت اما بر خاک کشته خود یک بار گذر کن که خون ما حلالت باشد.

قتیل: مقتول، کشته شده

 

در این شرح غزل حافظ از کتاب های حافظ نامه و شاخ نبات حافظ نیز استفاده شده است.

حافظ نامه؛ که به مفاهیم کلیدی ابیات دشوار حافظ توسط بهاء الدین خرمشاهی پرداخته شده است.

شاخ نبات حافظ؛ شرح غزل حافظ است که توسط دکتر محمدرضا برزگر خالقی نوشته شده است.

 

مجله اینترنتی تحلیلک

تعبیر فال شرح غزل ۳۰۳ حافظ / شممت روح وداد و شمت برق وصال

روزگار سختی را پشت سر گذاشته‌ای، اکنون نوبت آرامش و وصال و رسیدن به مراد دل است. افسوس و پشیمانی در مورد اتفاقات گذشته هیچ سودی برای تو نخواهد داشت، فقط باید بتوانی از آن‌ها درس بگیری و عیب‌های خود را برطرف کنی.دوستان و اطرافیان خوبی داری، با دوستانت یکدل و صادق باش. اگر کسی که قبلاً به تو حسادت کرده یا در حق تو ظلمی روا داشته، از تو معذرت‌خواهی کرد، به شکرانه اوضاع و احوال نیکویی که داری، او را ببخش و از خطایش درگذر.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
2 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
امیر
1 سال قبل

تفسیر خوبی متشکرم ✨️😊🙏

1 سال قبل
پاسخ به  امیر

سپاس از همراهی و توجه شما

2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x