جمعه/ 2 آذر / 1403
Search
Close this search box.
شرح غزل 413 حافظ / خط عذار یار که بگرفت ماه از او

شرح غزل ۴۱۳ حافظ / خط عذار یار که بگرفت ماه از او

در این مطلب به غزل 413 حافظ با مطلع خط عذار یار که بگرفت ماه از او پرداختیم و ضمن ارائه نسخه صحیح این شعر به شرح و تفسیر آن پرداخته ایم.

غزل ۴۱۳ حافظ (خط عذار یار که بگرفت ماه از او) به همراه شرح

شرح غزل ۴۱۳ حافظ / خط عذار یار که بگرفت ماه از او

خط عذار یار که بگرفت ماه از او
خوش حلقه‌ ای است لیک به در نیست راه از او

ابروی دوست گوشه محراب دولت است
آن جا بمال چهره و حاجت بخواه از او

ای جرعه نوش مجلس جم سینه پاک دار
کآیینه‌ ای است جام جهان بین که آه از او

کردار اهل صومعه‌ ام کرد می پرست
این دود بین که نامه من شد سیاه از او

سلطان غم هر آن چه تواند بگو بکن
من برده‌ ام به باده فروشان پناه از او

ساقی چراغ می به ره آفتاب دار
گو برفروز مشعله صبحگاه از او

آبی به روزنامه اعمال ما فشان
باشد توان سترد حروف گناه از او

حافظ که ساز مطرب عشاق ساز کرد
خالی مباد عرصه این بزمگاه از او

آیا در این خیال که دارد گدای شهر
روزی بود که یاد کند پادشاه از او

بیشتر بخوانید: زندگینامه حافظ شیرازی شاعر و حکیم قرن هشتم

شرح غزل 413 حافظ / خط عذار یار که بگرفت ماه از او
شرح غزل ۴۱۳ حافظ / خط عذار یار که بگرفت ماه از او

شرح غزل ۴۱۳ حافظ (شرح غزل خط عذار یار که بگرفت ماه از او)

خط عذار یار که بگرفت ماه از او
خوش حلقه‌ ای است لیک به در نیست راه از او

خط چهره زیبای معشوق که ماه رخسار او را پوشانده است، حلقه خوش و زیبایی است ولی راهی از آن به بیرون وجود ندارد. یعنی همه دل ها اسیر خط زیبای معشوق هستند.

عذار: صورت

ابروی دوست گوشه محراب دولت است
آن جا بمال چهره و حاجت بخواه از او

ابروی کمانی یار گوشه محراب اقبال و سعادت است. چهره خود را بر آنجا بمال و از آن حاجت و نیاز خود را طلب کن.

ای جرعه نوش مجلس جم سینه پاک دار
کآیینه‌ ای است جام جهان بین که آه از او

ای باده نوش و گدای مجلس جم، دل خود را از هوا و هوس پاک کن زیرا که دل چون آینه جام جهان نمایی است که همه اسرار را نشان می دهد و شگفتا از این آینه دل.

کردار اهل صومعه‌ ام کرد می پرست
این دود بین که نامه من شد سیاه از او

رفتار ریاکارانه صوفیان صومعه نشین من را باده نوش و می پرست کرد. اعمال بد آنها را ببین که چگونه سبب سیاه شدن نامه اعمالم شده است.

دود: استعاره از گناهان و اعمال ناپسندیده

سلطان غم هر آن چه تواند بگو بکن
من برده‌ ام به باده فروشان پناه از او

به سلطان غم بگو هرچه می خواهد در حق من انجام دهد، من از دست او به می فروشان پناه برده ام تا با نوشیدن می غم از دل ببرم.

بیشتر بخوانید: حافظ انسان شناس بزرگ؛ نوشته ای از دکتر دینانی

ساقی چراغ می به ره آفتاب دار
گو برفروز مشعله صبحگاه از او

ای ساقی چراغ درخشان باده را فرا راه خورشید قرار بده و به آن بگو تا مشعل صبحگاهی را با نور باده برافروزد.

مشعله صبحگاه: استعاره از روشنایی صبح

آبی به روزنامه اعمال ما فشان
باشد توان سترد حروف گناه از او

ای ساقی بر نامه اعمال ما شرابی بریز. امید است که با آن بتوان گناهان خود را پاک و محو کرد.

ستردن: پاک و محو کردن

حافظ که ساز مطرب عشاق ساز کرد
خالی مباد عرصه این بزمگاه از او

حافظ که ساز مطرب عاشقان را کوک کرد و نواخت امیدوارم که هرگز این مجلس عیش و شادی از وجود او خالی نباشد.

بیشتر بخوانید: بررسی رزق و روزی در اشعار حافظ شیرازی

آیا در این خیال که دارد گدای شهر
روزی بود که یاد کند پادشاه از او

آیا می شود که روزی پادشاه از این گدای شهر با همه آرزوهایی که در سر دارد، یادی کند؟

 

در این شرح غزل حافظ از کتاب های حافظ نامه و شاخ نبات حافظ نیز استفاده شده است.

حافظ نامه؛ که به مفاهیم کلیدی ابیات دشوار حافظ توسط بهاء الدین خرمشاهی پرداخته شده است.

شاخ نبات حافظ؛ شرح غزل حافظ است که توسط دکتر محمدرضا برزگر خالقی نوشته شده است.

 

مجله اینترنتی تحلیلک

تعبیر فال شرح غزل ۴۱۳ حافظ / خط عذار یار که بگرفت ماه از او

حاجتی در دل داری و در آرزوی دست یافتن به آن هستی؛ برای برطرف شدن مشکلات و گشایش در کارهایت از دوستان نزدیک خودت کمک بگیر، هرچند که می‌ترسی آنها دست رد به سینه تو بزنند. اخلاق و رفتار پسندیده اعتبار تو را صد چندان نموده است. از شر شیطان به خدا پناه ببر که راه پیشرفت برایت باز است. تعلل جایز نیست؛ بسم‌الله بگو و در مسیر آینده قدم بگذار و از یاد خدا غافل مشو. با انجام کارهای خیر، آبی بر روی نامه اعمال خود بریز تا گناهان آن پاک شوند.

3.5 2 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x