غزل ۴۴۸ حافظ (ای که در کوی خرابات مقامی داری) به همراه شرح
شرح غزل ۴۴۸ حافظ / ای که در کوی خرابات مقامی داری
ای که در کوی خرابات مقامی داری
جم وقت خودی ار دست به جامی داری
ای که با زلف و رخ یار گذاری شب و روز
فرصتت باد که خوش صبحی و شامی داری
ای صبا سوختگان بر سر ره منتظرند
گر از آن یار سفر کرده پیامی داری
خال سرسبز تو خوش دانه عیشی است ولی
بر کنار چمنش وه که چه دامی داری
بوی جان از لب خندان قدح می شنوم
بشنو ای خواجه اگر زان که مشامی داری
چون به هنگام وفا هیچ ثباتیت نبود
می کنم شکر که بر جور دوامی داری
نام نیک ار طلبد از تو غریبی چه شود
تویی امروز در این شهر که نامی داری
بس دعای سحرت مونس جان خواهد بود
تو که چون حافظ شبخیز غلامی داری
بیشتر بخوانید: زندگینامه حافظ شیرازی شاعر و حکیم قرن هشتم
شرح غزل ۴۴۸ حافظ (شرح غزل ای که در کوی خرابات مقامی داری)
ای که در کوی خرابات مقامی داری
جم وقت خودی ار دست به جامی داری
ای کسی که در کوی میکده مقام و مرتبه ای داری، اگر به جام شرابی دست یافتی، به یقین جمشید روزگار خود هستی.
مقام: منصب و مرتبت
ای که با زلف و رخ یار گذاری شب و روز
فرصتت باد که خوش صبحی و شامی داری
ای کسی که شب و روز را با زلف و رخ زیبای یار می گذرانی، امید است که همیشه از فرصت های خوب برخوردار باشی. عجب صبح و شام خوش و دلپسندی داری.
بیشتر بخوانید: حافظ شیرازی شاعری بی همتا
ای صبا سوختگان بر سر ره منتظرند
گر از آن یار سفر کرده پیامی داری
ای باد صبا اگر از آن معشوق سفر کرده پیامی داری، بگو زیرا که عاشقان دلسوخته بر سر راه منتظر او هستند.
خال سرسبز تو خوش دانه عیشی است ولی
بر کنار چمنش وه که چه دامی داری
خال سبز زیبای تو چه دانه خوشی برای زندگی است ولی افسوس که بر کنار چمن خط و صورت دلفریبت چه دام زلفی گسترده ای.
دانه: استعاره از خال
دام: استعاره از کمند زلف
بوی جان از لب خندان قدح می شنوم
بشنو ای خواجه اگر زان که مشامی داری
از لب خندان جام شراب بوی زندگی به مشامم می رسد. ای خواجه اگر تو نیز مشامی داری، این بوی جان بخش را بشنو.
مشام: بینی و شامّه
بیشتر بخوانید: حافظ انسان شناس بزرگ؛ نوشته ای از دکتر دینانی
چون به هنگام وفا هیچ ثباتیت نبود
می کنم شکر که بر جور دوامی داری
اگرچه به هنگام وفاداری ثابت قدم نبودی ولی خدا را سپاس می گویم که حداقل بر جور و ستم پایدار و استوار هستی.
نام نیک ار طلبد از تو غریبی چه شود
تویی امروز در این شهر که نامی داری
اگر غریبی از تو خواستار نام نیک باشد، چه عیبی دارد؟ زیرا که امروز تنها کسی که دارای شهرت و آوازه است، تو هستی.
بیشتر بخوانید: بررسی رزق و روزی در اشعار حافظ شیرازی
بس دعای سحرت مونس جان خواهد بود
تو که چون حافظ شبخیز غلامی داری
تو که مانند حافظ شب زنده دار بنده و غلامی داری، دعاهای سحرگاهی بسیاری همدم و مونس جان تو خواهد شد.
در این شرح غزل حافظ از کتاب های حافظ نامه و شاخ نبات حافظ نیز استفاده شده است.
حافظ نامه؛ که به مفاهیم کلیدی ابیات دشوار حافظ توسط بهاء الدین خرمشاهی پرداخته شده است.
شاخ نبات حافظ؛ شرح غزل حافظ است که توسط دکتر محمدرضا برزگر خالقی نوشته شده است.
مجله اینترنتی تحلیلک
سلام فالی گرفتم شعر خوبی آمد و کمکم کرد
سپاس از ترجمه عین به عین این غزل