شنبه/ 17 آذر / 1403
Search
Close this search box.
مطلب آخر چهارمقاله - مطلب پایانی چهارمقاله نظامی عروضی

چهارمقاله

مطلب آخر چهارمقاله - مطلب پایانی چهارمقاله نظامی عروضی

چهارمقاله نظامی عروضی / مطلب پایانی

مطلب پایانی چهارمقاله نظامی عروضی …در مطالب گذشته به چهار مقالت مطرح شده از جانب نظامی عروضی تحت عنوان های مقالت اول؛ در ماهیت دبیری و کیفیت دبیر کامل و آنچه بدین تعلق دارد. مقالت دوم؛ در ماهیت علم شعر و صلاحیت شاعر. مقالت سوم؛ در علم نجوم و غزارت منجم در آن علم. مقالت چهارم؛ در علم طب و هدایت طبیب پرداختیم.

حکایت چهارم مقالت چهارم در علم طب و هدایت طبیب چهارمقاله

چهارمقاله نظامی عروضی / حکایت چهارم از مقالت در علم طب و هدایت طبیب

حکایت چهارم مقالت چهارم طب و هدایت طبیب چهارمقاله … شیخ الاسلام عبدالله انصاری قَدَّسَ اللهُ روُحَه (۱) با این خواجه (۲) تعصب کردی و بارها قصد او کرد و کتب او بسوخت، و این تعصّبی بود دینی که هرویان درو اعتقاد کرده بودند که او مرده زنده میکند، و آن اعتقاد عوام را از زیان میداشت.

حکایت دوم مقالت چهارم در علم طب و هدایت طبیب چهارمقاله

چهارمقاله نظامی عروضی / حکایت دوم از مقالت در علم طب و هدایت طبیب

حکایت دوم مقالت چهارم طب و هدایت طبیب چهارمقاله …شیخ رئیس حجه الحق ابوعلی سینا حکایت کرد اندر کتاب مبدأ و معاد در آخر فصل امکان وُجودِ اُمُورٍ نادِرَهٍ عَن هذِه النَّفس همی گوید که بمن رسید و بشنودم که: حاضر شد طبیبی بمجلس یکی از ملوک سامان و قبول او در آنجا بدرجه ای رسید که در حرم شدی و نبض مُحرّمات (۱) و مُخدّرات (۲) بگرفتی.

حکایت اول مقالت چهارم در علم طب و هدایت طبیب چهارمقاله

چهارمقاله نظامی عروضی / حکایت اول از مقالت در علم طب و هدایت طبیب

حکایت اول مقالت چهارم چهارمقاله در علم طب و هدایت طبیب …بُختیشوع یکی از نصارای بغداد بود، طبیبی حاذق و مُشفقی (۱) صادق بود و مرتب بخدمت مامون، مگر از بنی هاشم از اقرباءِ (۲) مامون یکی را اسهال افتاد. مامون را بدان قریب دلبستگی تمام بود، بختیشوع را بفرستاد تا معالجت او بکند.

حکایت چهارم مقالت سوم در علم نجوم و غزارت منجم در آن علم چهارمقاله

چهارمقاله نظامی عروضی / حکایت چهارم از مقالت علم نجوم و غزارت منجم در آن علم

حکایت چهارم از مقالت سوم در علم نجوم و غزارت منجم در آن چهارمقاله …در شهور سنه سبع و اربعین و خمسمائه میان سلطان عالم سنجربن ملکشاه و خداوند سلطان علاءالدنیا و الدین مصاف افتاد بدر اوبه و مصاف غور شکسته شد.

حکایت سوم مقالت سوم در علم نجوم و غزارت منجم در آن علم چهارمقاله

چهارمقاله نظامی عروضی / حکایت سوم از مقالت علم نجوم و غزارت منجم در آن علم

حکایت سوم مقالت سوم نجوم و غزارت منجم در آن علم …در زمستان سنه ثمان و خمسمایه بشهر مرو سلطان کس فرستاد بخواجه بزرگ صدرالدین محمدبن المظفّر رَحِمَهُ الله که خواجه امام عمر را بگوی تا اختیاری (۱) کند که بشکار رویم که اندر آن چند روز برف و باران نیاید.

حکایت اول مقالت سوم در علم نجوم و غزارت منجم در آن علم چهارمقاله

چهارمقاله نظامی عروضی / حکایت اول از مقالت علم نجوم و غزارت منجم در آن علم

آورده اند که یمین الدّوله سلطان محمودبن ناصرالدّین بشهر غزنین بر بالای کوشکی در چهار دری نشسته بود بباغ هزار درخت، روی بابوریحان کرد و گفت: «من ازین چهار در از کدام در بیرون خواهم رفت؟ حکم کن و اختیار آن بر پاره کاغذ نویس و در زیر نهالی من نه!» و این چهار در، راه گذر داشت.