دوشنبه/ 23 مهر / 1403
Search
Close this search box.
شرح غزل 223 حافظ / هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود

شرح غزل ۲۲۳ حافظ / هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود

در این مطلب به غزل 223 حافظ با مطلع هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود پرداختیم و ضمن ارائه نسخه صحیح این شعر به شرح و تفسیر آن پرداخته ایم.

غزل ۲۲۳ حافظ (هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود) به همراه شرح

شرح غزل ۲۲۳ حافظ / هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود

هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود
هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود

از دماغ من سرگشته خیال دهنت
به جفای فلک و غصه دوران نرود

در ازل بست دلم با سر زلفت پیوند
تا ابد سر نکشد و از سر پیمان نرود

هر چه جز بار غمت بر دل مسکین من است
برود از دل من و از دل من آن نرود

آن چنان مهر توام در دل و جان جای گرفت
که اگر سر برود از دل و از جان نرود

گر رود از پی خوبان دل من معذور است
درد دارد چه کند کز پی درمان نرود

هر که خواهد که چو حافظ نشود سرگردان
دل به خوبان ندهد و از پی ایشان نرود

بیشتر بخوانید: زندگینامه حافظ شیرازی شاعر و حکیم قرن هشتم

شرح غزل 223 حافظ / هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود
شرح غزل ۲۲۳ حافظ / هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود

شرح غزل ۲۲۳ حافظ (شرح غزل هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود)

هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود
هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود

هرگز نقش و تصویر تو از صفحه دل و جانم پاک نمی شود و هیچ گاه از یاد و خاطر من آن معشوق سرو قامت خوش رفتار نمی رود.

نقش: اثر، نشان

خرامان: رونده با ناز، خوش رفتار

بیشتر بخوانید: حافظ شیرازی شاعری بی همتا

از دماغ من سرگشته خیال دهنت
به جفای فلک و غصه دوران نرود

با همه ستم و اندوهی که فلک و روزگار نصیبم کرده است، از خاطر و اندیشه من عاشق و حیران، نقش دهان زیبا و شیرینت هرگز بیرون نخواهد رفت.

دماغ: مغز، خاطر و اندیشه

در ازل بست دلم با سر زلفت پیوند
تا ابد سر نکشد و از سر پیمان نرود

در ازل دل من با زلف زیبا و تابدارت پیوند عشق و محبت بست و تا ابد پیمان شکنی نخواهد کرد و بر سر عهد خود باقی خواهد ماند.

هر چه جز بار غمت بر دل مسکین من است
برود از دل من و از دل من آن نرود

هر غم دیگری که در دل بیچاره من است فراموش می شود و از خاطر می رود، به جز غم عشق تو که هرگز از دل عاشق من بیرون نخواهد رفت و فراموش نمی شود.

بیشتر بخوانید: حافظ انسان شناس بزرگ؛ نوشته ای از دکتر دینانی

آن چنان مهر توام در دل و جان جای گرفت
که اگر سر برود از دل و از جان نرود

عشق تو چنان در دل و جانم جای گرفته که اگر در این راه سر خود را از دست بدهم همچنان عشق تو در دل و جانم باقی است و بیرون نمی رود.

گر رود از پی خوبان دل من معذور است
درد دارد چه کند کز پی درمان نرود

اگر دل من به دنبال معشوقان زیبارو می رود، عذرش پذیرفته است زیرا درد عشق دارد و عاشق دردمند اگر در پی درمان درد خود نباشد، چه می تواند بکند؟

بیشتر بخوانید: بررسی رزق و روزی در اشعار حافظ شیرازی

هر که خواهد که چو حافظ نشود سرگردان
دل به خوبان ندهد و از پی ایشان نرود

هر کس که می خواهد مانند حافظ حیران و سرگشته نشود باید به زیبارویان دل نبندد و به دنبال آنها نرود.

 

در این شرح غزل حافظ از کتاب های حافظ نامه و شاخ نبات حافظ نیز استفاده شده است.

حافظ نامه؛ که به مفاهیم کلیدی ابیات دشوار حافظ توسط بهاء الدین خرمشاهی پرداخته شده است.

شاخ نبات حافظ؛ شرح غزل حافظ است که توسط دکتر محمدرضا برزگر خالقی نوشته شده است.

 

مجله اینترنتی تحلیلک

تعبیر فال شرح غزل ۲۲۳ حافظ / هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود

با تمام وجود عاشق شده‌ای و این محبت آن چنان در قلبت خانه کرده که احساس می‌کنی از روز نخست عاشق بوده‌ای و هرگز بدون عشق نمی‌توانی زندگی کنی. بدان که در راه عشق همیشه سختی‌هایی وجود داشته است و درد عشق بر قلب عاشق فرود می‌آید. با اراده‌ای محکم و استوار قدم در راه رسیدن به مقصود بگذار. با هر مانع که روبرو شدی، ناامید مشو زیرا ناامیدی بزرگ‌ترین آفت برای انسان و زندگی اوست. در امر زندگی دو دل بودن بسیار بد است. عشق موهبت الهی است، پس شک و تردید را از خود بران.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x