شعر کودکانه طوطی شیرین زبانم / طوطی شیرین زبانم / هرچه من گفتم بگو / آن نوک زیبای خود را / باز کن با گفتگو / در قفس هستی همیشه / از همه جا بی خبر ….

شعر کودکانه چرا روزه می گیریم … آی بچه ها می دونید / چرا روزه می گیریم / غروب که شد دوباره / سر سفره می شینیم…

شعر کودکانه سایه مامان و بابا … هر صبح من شیرین با عشق مامان است / او هدیه اش هر روز لب های خندان است / هستم کمک حالش هر روز در خانه / وقت ناهار و شام یا وقت صبحانه

خورشید خانوم دوباره / مهمون خونه ماست / مثل همیشه روشن / مثل همیشه زیباست / با دستای قشنگش / ناز می کنه گلا رو / وقتی گلا می خندن / حس می کنم خدا رو

تا تلفن صدا کرد / خنده‌کنان دویدم / صدای بابایم را / از توی آن شنیدم / شنیدم او لپم را / مثل همیشه بوسید

صبح که میشه خروسم می زنه زیر آواز / میگه دیگه بیدار شو کوچولو از خواب ناز / از رختخواب در بیا خورشید خانم بیداره / زمین چه روشن شده با نور اون دوباره!