سبزی کسی را پاک کردن
سبزی کسی را پاک کردن یعنی تملق کسی را گفتن، چاپلوسی کسی را کردن. در مطالب بعد نیز به ذکر کنایه ها و ضرب المثل های دیگر می پردازیم.
سبزی کسی را پاک کردن یعنی تملق کسی را گفتن، چاپلوسی کسی را کردن. در مطالب بعد نیز به ذکر کنایه ها و ضرب المثل های دیگر می پردازیم.
به ساز کسی رقصیدن یعنی مطیع بی اراده کسی شدن و مو به مو به حکم او عمل کردن. در مطلب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
روی زمین سفت نشاشیدن به معنی هرگز با حریف قابلی رو به رو نشدن است. در مطالب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
سد سکندر را شکستن یعنی کار بسیار دشوار و تقریبا محال انجام دادن. در مطلب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
زمین را به آسمان دوختن یعنی دست به کار محال زدن و به قصد پیروز شدن از هیچ تلاشی فروگذار نکردن. در مطلب بعد به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
سر بی صاحب تراشیدن به معنی کار بیهوده کردن است. در مطلب بعد به ذکر کنایه ها و ضرب المثل های دیگر می پردازیم.
زبان کسی مو درآوردن یعنی بارها و بارها تکرار کردن و نتیجه نگرفتن، از شدت تکرار کردن یا بسیار گفتن به جان آمدن.
زبان خوش سرش نمی شود به معنی این است که با او باید با خشونت رفتار کرد. در مطلب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
زبان به کام گرفتن به معنی ساکت شدن است. در مطالب بعد نیز به ذکر کنایه ها و ضرب المثل های دیگر می پردازیم.
روی یخ نوشتن و توی آفتاب گذاشتن به معنی قطع امید کردن است. در مطلب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.