سپر انداختن
سپر انداختن به معنی تسلیم شدن است. برای درک بهتر معنی این عبارت مثالی از سعدی آورده شده است.
سپر انداختن به معنی تسلیم شدن است. برای درک بهتر معنی این عبارت مثالی از سعدی آورده شده است.
سر از پا نشناختن یعنی با شیفتگی بسیار شتاب کردن. در مطالب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
سرکه بر ابرو داشتن به معنی روی ترش کردن است. در مطلب بعد نیز به ذکر کنایه ها و ضرب المثل های دیگر می پردازیم.
سر گنجشک خورده است یعنی پر گو است و بسیار دراز می گوید. در مطالب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
دو قورت و نیمش باقیست را به آن کس گویند که با بهره بردن فراوان از کسی یا چیزی هنوز ناسپاس است.
دندان نمودن به معنی تهدید کردن است. در ادامه برای درک بهتر معنی این عبارت مثالی از بیهقی آورده شده است.
دو چشم کسی را چهار کردن به معنی بسیار چشم به راه گذاشتن است. در ادامه برای درک بهتر معنی این عبارت بیتی از فرخی آورده شده است.
دم دنیا دراز است یعنی هر کسی به کیفر و پاداش کرده خویش می رسد. در مطالب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
دم درآوردن به مزاح یعنی جسور شدن. در مطالب بعد نیز به ذکر کنایه ها و ضرب المثل های دیگر می پردازیم.
دود از سر برخاستن به معنی نهایت تعجب و متحیر شدن است. در مطالب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.