آرواره کسی لق بودن
آرواره کسی لق بودن به معنی پرگویی کردن، وراجی کردن است. در مطلب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
آرواره کسی لق بودن به معنی پرگویی کردن، وراجی کردن است. در مطلب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
آرد خود را بیختن و الک خود را آویختن یعنی وظایف خود را طی سالیان انجام دادن و دیگر اخلاقا موظف یا عملا توانا به انجام دادن کاری نبودن.
آتش کسی تیز شدن یعنی شدیدا به شور و هیجان آمدن، با جوش و خروش سخن گفتن یا عملی انجام دادن.
آبستن کسی بودن یعنی مخفیانه از کسی رشوه گرفتن و بنابراین مرهون و مطیع او بودن.
آبی از کسی گرم نشدن یعنی کمکی از دست کسی برنیامدن. سودی یا نتیجه ای حاصل نشدن از کسی.
آب زیر پوست کسی رفتن یعنی سرحال آمدن و شاداب شدن پس از دوران بیماری یا لاغری یا سختی معیشت.
آب حمام سر کسی ریختن یعنی بدون خرج کردن یا زحمت کشیدن نظر کسی را به خود جلب کردن یا منتی بر او گذاشتن.
آب پاکی را روی دست کسی ریختن یعنی از سخن ناگوار و غیرمنتظری را به صراحت به کسی گفتن. امید کسی را مبدل به یاس کردن.
آب به دست شمر افتادن کنایه از اختیار امر را شخص ظالم یا ناصالح به دست گرفتن است.
آب روی آتش ریختن کنایه از فرونشاندن خشم یا اندوه کسی و آرام کردن او است. در مطلب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.