سر را با پنبه می برد (با پنبه سر بریدن)
سر را با پنبه می برد (با پنبه سر بریدن) یعنی با زبان خوش پدر آدمی را در می آورد. در مطلب بعد به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
سر را با پنبه می برد (با پنبه سر بریدن) یعنی با زبان خوش پدر آدمی را در می آورد. در مطلب بعد به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
سر بی صاحب می تراشه یعنی بدون اجازه کسی درباره او تصمیم می گیرد. در مطالب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
شتر دیدی ندیدی در موردی گفته می شود که کسی از دوستش یا کسی بخواهد واقعه ای را نادیده بگیرد.
شکم گشنه آروغ فندقی یعنی با دست خالی حرف های بزرگ می زند. در مطلب بعد به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
در حوضی که ماهی نیست قورباغه سپهسالاره یعنی وقتی زمینه خالی است، هر ناکسی کس می شود.
در دیزی بازه حیای گربه کجا رفته ؟ در موردی گفته می شود که کسی از محبت دیگری سوءاستفاده می کند. در مطلب بعد نیز به ذکر موارد دیگری می پردازیم.
دست در کاسه و مشت در پیشانی یعنی نان و نمک کسی را خوردن و با وی دشمنی کردن. در مطلب بعد نیز به ذکر کنایه ها و ضرب المثل های دیگر می پردازیم.
دلش در و طاقچه نداره یعنی حرف پیشش بند نمی شود، رازدار نیست. در مطلب بعد نیز به ذکر کنایه ها و ضرب المثل های دیگر می پردازیم.
دو دستماله می رقصه درباره کسی گفته می شود که بین دو نفر نفاق می ورزد. در مطالب بعد به ذکر کنایه ها و ضرب المثل های دیگر می پردازیم.
رستم است و یک دست اسلحه به کسی گفته می شود که با یک دست لباس ناز می فروشد. در مطالب بعد به ذکر موارد دیگر می پردازیم.