غزل ۲۶۴ حافظ (خیز و در کاسه زر آب طربناک انداز) به همراه شرح
شرح غزل ۲۶۴ حافظ / خیز و در کاسه زر آب طربناک انداز
خیز و در کاسه زر آب طربناک انداز
پیشتر زان که شود کاسه سر خاک انداز
عاقبت منزل ما وادی خاموشان است
حالیا غلغله در گنبد افلاک انداز
چشم آلوده نظر از رخ جانان دور است
بر رخ او نظر از آینه پاک انداز
به سر سبز تو ای سرو که گر خاک شوم
ناز از سر بنه و سایه بر این خاک انداز
دل ما را که ز مار سر زلف تو بخست
از لب خود به شفاخانه تریاک انداز
ملک این مزرعه دانی که ثباتی ندهد
آتشی از جگر جام در املاک انداز
غسل در اشک زدم کاهل طریقت گویند
پاک شو اول و پس دیده بر آن پاک انداز
یا رب آن زاهد خودبین که بجز عیب ندید
دود آهیش در آیینه ادراک انداز
چون گل از نکهت او جامه قبا کن حافظ
وین قبا در ره آن قامت چالاک انداز
بیشتر بخوانید: زندگینامه حافظ شیرازی شاعر و حکیم قرن هشتم
شرح غزل ۲۶۴ حافظ (شرح غزل خیز و در کاسه زر آب طربناک انداز)
خیز و در کاسه زر آب طربناک انداز
پیشتر زان که شود کاسه سر خاک انداز
بیت را به دو گونه می توان معنی کرد:
۱. برخیز و در جام زرین پیش از آنکه کاسه سر به خاک تبدیل شود شراب شادی بخش بریز و بنوش.
۲. برخیز و در جام زرین پیش از آنکه کاسه سر در خاک انداخته شود، شراب شادی بخش بریز و بنوش.
عاقبت منزل ما وادی خاموشان است
حالیا غلغله در گنبد افلاک انداز
سرانجام جایگاه ما گورستان است. اکنون که زنده ای در گنبد آسمان ها شور و غوغا به پا کن.
وادی خاموشان: گورستان
حالیا: اکنون
بیشتر بخوانید: حافظ شیرازی شاعری بی همتا
چشم آلوده نظر از رخ جانان دور است
بر رخ او نظر از آینه پاک انداز
چشم آلوده و ناپاک از دیدن چهره زیبای معشوق دور و محروم است پس با چشم یا دل پاک به رخ یار نگاه کن.
به سر سبز تو ای سرو که گر خاک شوم
ناز از سر بنه و سایه بر این خاک انداز
ای معشوق زیبای سروقامت تو را به شادابی و تازگی ات سوگند می دهم که اگر خاک شدم ناز و عشوه را کنار بگذاری و به سر این خاک سایه مهری بیفکنی.
دل ما را که ز مار سر زلف تو بخست
از لب خود به شفاخانه تریاک انداز
ای معشوق دل ما را که از گیسوی تابدار و زیبای تو آزرده و مجروح است با بوسه ای از لب شیرینت مداوا کن.
خستن: آزرده و مجروح شدن
تریاک: پادزهر
بیشتر بخوانید: حافظ انسان شناس بزرگ؛ نوشته ای از دکتر دینانی
ملک این مزرعه دانی که ثباتی ندهد
آتشی از جگر جام در املاک انداز
میدانی که ملک دنیا فانی و ناپایدار است پس املاک آن را در آتش می بسوزان و نابود کن.
مزرعه: استعاره از دنیا
جگر خام: استعاره از شراب
غسل در اشک زدم کاهل طریقت گویند
پاک شو اول و پس دیده بر آن پاک انداز
آنقدر گریستم که در اشک خود غسل کردم زیرا عارفان گفته اند اول خود را از آلودگی پاک و مطهر کن سپس بر آن معشوق پاک نظر بیفکن.
یا رب آن زاهد خودبین که بجز عیب ندید
دود آهیش در آیینه ادراک انداز
خدایا از سینه سوزان عاشقان اهل دل دود آهی بر آیینه ادراک آن زاهد خودبین بینداز که فقط عیب دیگران را دید.
بیشتر بخوانید: بررسی رزق و روزی در اشعار حافظ شیرازی
چون گل از نکهت او جامه قبا کن حافظ
وین قبا در ره آن قامت چالاک انداز
ای حافظ مانند گل جامه خود را از بوی خوش معشوق چاک کن سپس این قبا را در راه آن زیبای چابک و خوش حرکات بینداز و بگستر.
نکهت: بوی خوش
در این شرح غزل حافظ از کتاب های حافظ نامه و شاخ نبات حافظ نیز استفاده شده است.
حافظ نامه؛ که به مفاهیم کلیدی ابیات دشوار حافظ توسط بهاء الدین خرمشاهی پرداخته شده است.
شاخ نبات حافظ؛ شرح غزل حافظ است که توسط دکتر محمدرضا برزگر خالقی نوشته شده است.
مجله اینترنتی تحلیلک