شنبه/ 3 آذر / 1403
Search
Close this search box.
برشی از کتاب سوگ مادر؛ سوگواری برای مادر

سوگواری برای مادر/ برشی از کتاب سوگ مادر شاهرخ مسکوب

کتاب بزرگترین هدایتگر ما انسان ها در مسیر زندگی و خواندن آن یکی از عوامل مهم برای رسیدن به موفقیت است. برای شمایی که در گیر و دار زندگی فرصتی برای مطالعه و خواندن ندارید بخش های زیبا و تجربه آفرینی از بهترین کتاب های تاریخ آماده کرده ایم تا مسیر موفقیت برای شما هموار شود.

«سوگواری برای مادر»

یکی از عوامل رسیدن به موفقیت در زندگی کتاب خواندن است. کتاب ها قدرت عظیمی دارند و به راحتی می توانند ما را از خستگی و کشمکش های روزانه جدا کرده و به دنیایی پر از آرامش و هیجان ببرند.

کتاب ها به راحتی می توانند با روایت های درست و زیبایشان برای ما چراغ راهی باشند تا به بی راهه نرویم و ما را به مسیر درست هدایت کنند.

هر کتابی با هر عنوانی و با هر محتوایی نکاتی را در درون خود گنجانده که با خواندن و درک کردن آن ها به راحتی می توان در طول مسیر زندگی بر سختی ها فائق شد و به موفقیت رسید.

این بخش برای آن هایی است که در طول روزمره زندگی فرصت نمی کنند کتابی را بگشایند، دل به دل آن دهند و در آن غرق شوند. ما برای شما برش های زیبا و مهمی را از بهترین کتاب های تاریخ گردآوری کرده ایم تا با خواندن آن ها روح شما نیز تغذیه شود.

با ما باشید؛ برشی از کتاب سوگ مادر؛ سوگواری برای مادر

بیشتر بخوانید: قدر عشق رو بدون/ برشی از کتاب پرونده هریکبر ژوئل دیکر

برشی از کتاب سوگ مادر؛ سوگواری برای مادر
«برشی از کتاب سوگ مادر؛ سوگواری برای مادر»

برشی از کتاب سوگ مادر؛ سوگواری برای مادر

من باید با تنهایی خو کنم.

هرگز از خود نپرسیده‌ام که آیا باید زندگی کرد یا نه

گیاه باید بروید چون گیاه است و جز نمو چیز دیگری نیست.

از این بابت من مردی ابتدایی و غریزی هستم.

همیشه از خودم پرسیده‌ام که چگونه باید زیست.

اما خودِ زیستن سؤال ندارد باید زیست چون باید زیست.

اکنون دوران دیگری است و زمانه بازی دیگری کرده است.

باید با آن بسازم.

عمری مثل درختی در تن و جان مادرم ریشه کرده بودم.

امروز ریشه‌های من برکنده شده و شرایط اقلیمی این درخت به‌ کلی دگرگون شده است.

خاک دیگری است و آب‌ و هوای دیگری.

دلی به پهنای دریا می‌خواهم تا هر غمی را در آن غرق کنم و خود جهانی باشم تا نیش زهرناک تنهایی در من اثر نکند.

به پهلوان‌ پنبه‌ هایی که رجزهای مفت می‌ خوانند بی‌شباهت نیستم.

حسین کرد شبستری و امیر ارسلان رومی. لابد باید به لشکر غم بگویم:

ای سیاهی کیستی حالا مادرت را به عزایت می‌نشانم!

بیشتر بخوانید: باید تلاش کرد آرامش کافی نیست/ برشی از کتاب اتاقی از آن خود ویرجینیا ولف

کتاب سوگ مادر
نوشته شاهرخ مسکوب

مجله اینترنتی تحلیلک

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x